معنی بسامد

لغت نامه دهخدا

بسامد

بسامد. [ب َ م َ] (مص مرخم، اِ مرکب) حرکت رفت و آمد متوالی. (واژه های نو فرهنگستان). ترجمه ٔ فرکانس. تردد.


میان بسامد

میان بسامد. [ب َ م َ] (اِ مرکب) حرکت رفت و آمد متواتر متوسط. (لغات فرهنگستان).

فرهنگ معین

بسامد

شمارش دفعه های چیزی در مدت معین یا دفعه های کاربرد واژه ای خاص در یک نوشته، فراوانی، وفور (ریاضی)، فرکانس (فیزیک). [خوانش: (بَ مَ) (مص مر.)]

فرهنگ عمید

بسامد

تکرار،
(ریاضی) فراوانی،
(فیزیک) حرکت و رفت‌وآمد متوالی، فرکانس،

حل جدول

بسامد

تواتر، فرکانس

فرکانس

فرکانس امواج


بسامد امواج

فرکانس

مترادف و متضاد زبان فارسی

بسامد

تکرار، تناوب، فرکانس، کثرت‌وقوع، تردد

فارسی به عربی

بسامد

تردد

فرهنگ فارسی هوشیار

بسامد

(مصدر) تردد حرکت رفت و آمد متوالی


پر بسامد

(اسم) حرکتی که دارای رفت و آمد متواتر بسیار سریع باشد کثیرالتناوب فرکانس بالا.

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

بسامد

107

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری