معنی برگشتن

برگشتن
معادل ابجد

برگشتن در معادل ابجد

برگشتن
  • 972
حل جدول

برگشتن در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

برگشتن در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بازآمدن، رجعت کردن، مراجعت کردن، سرنگون‌شدن، واژگون شدن، منصرف شدن، مرتدشدن، تغییر یافتن، تغییر کردن، ارتداد، انصراف،
    (متضاد) رفتن، عازم شدن، تغییر جهت‌دادن، عدول کردن 01 نامساعد شدن، برگشت خوردن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

برگشتن در فرهنگ معین

  • رجعت کردن، منصرف شدن، تغییر یافتن، واژگون شدن. [خوانش: (~. گَ تَ) (مص ل. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

برگشتن در لغت نامه دهخدا

  • برگشتن. [ب َ گ َ ت َ] (مص مرکب) برگردیدن. رجعت کردن. (ناظم الاطباء). مقابل رفتن. (فرهنگ فارسی معین). بازگشتن. واگشتن. مراجعت کردن. عودت کردن. عود کردن. بازآمدن. بازپس آمدن. (یادداشت مؤلف). رجوع. عودت. احریراف. اًزدهاف. اًصماء. اصطبان. انحیاز. انصبان. تَولّی. تَهلیل. طَواف. عَود. نَزَوان. نَکص. نُکوص:
    ز نزدیک دانا چو برگشت شاه
    حکیمان برفتند با او براه.
    فردوسی.
    بدانگه که برگشت افراسیاب
    ز پیکار رستم دلی پرشتاب. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

برگشتن در فرهنگ عمید

  • برگردیدن، واپس آمدن، بازآمدن،

    واژگون شدن، سرنگون شدن،
فارسی به انگلیسی

برگشتن در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

برگشتن در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

برگشتن در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

برگشتن در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

برگشتن در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

برگشتن در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

برگشتن در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید