معنی برنشیت

فرهنگ فارسی هوشیار

برنشیت

فرانسوی سینه پهلو از بیماری ها (اسم) مرضی که در ریه حاصل شود و عوارض آن از این قرار است: ورم نایژه ها و شاخه های قصبه الریه گرفتگی صدا سرفه های سخت خروج خلطهای ساده یا توا ء م با چرک و خون ورم ریه. یا برنشیت حاد. نوعی از برنشیت که در زمستان بعلت سرماخوردگی شدید بروز کند. یا برنشیت مزمن. نوعی از برنشیت که جایگیر و کهنه شده باشد.


دا ء القصبات

(اسم) برنشیت

لغت نامه دهخدا

برنشیت

برنشیت. [بْرُ / ب ُرُ] (فرانسوی، اِ) (اصطلاح پزشکی) مرضی که در ریه حاصل شود، و عوارض آن از این قرار است: ورم نایژه ها و شاخه های قصبهالریه، گرفتگی صدا، سرفه های سخت، خروج خلطهای ساده یا توأم با چرک و خون. (فرهنگ فارسی معین). التهاب یکی از برونشها (مجاریی که قصبهالریه یا نای را به یکی از دو ریه مربوط میسازد) یا شاخه های آنها براثر تحریک یا جایگزینی میکربها در آنها. (دایره المعارف فارسی). ورم ریه. برونشیت.
- برنشیت حاد، نوعی از برنشیت که درزمستان بعلت سرماخوردگی شدید بروز کند. (فرهنگ فارسی معین).
- برنشیت مزمن، نوعی از برونشیت که جایگیر و کهنه و بدان سبب باخطر شده باشد. (از فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ عمید

برنشیت

بیماری دستگاه تنفسی که عوارض آن عبارت است از: ورم نایژه‌ها، گرفتگی صدا، سرفه‌های دردناک، و خارج شدن اخلاط ساده، چرک‌دار، و گاهی خونی،
* برنشیت حاد: (پزشکی) نوعی برونشیت که در زمستان در اثر سرماخوردگی بروز می‌کند،
* برنشیت مزمن: (پزشکی) نوعی برونشیت که کهنه و جاگیر شده باشد،

فرهنگ معین

برنشیت

(بُ رُ) [فر.] (اِ.) نوعی بیماری ناشی از آماس نایره که باعث گرفتگی صدا، سرفه های شدید، خروج خلط های ساده یا توأم با چرک و خون می شود؛ ورم ریه.

مترادف و متضاد زبان فارسی

برنشیت

ورم ریه، ورم نایژه‌ها

حل جدول

برنشیت

بیماری تورم نایژه ها


برونشیت، برنشیت

بیماری تورم نایژه ها


برونشیت / برنشیت

بیماری تورم نایژه ها


بیماری تورم نایژه ها

برونشیت، برنشیت

برونشیت / برنشیت

فارسی به عربی

برنشیت

التهاب القصبات الهوائیه

انگلیسی به فارسی

bronchitis

برنشیت


bronchitic

مبتلا به برنشیت

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

برنشیت

962

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری