معنی بدی

بدی
معادل ابجد

بدی در معادل ابجد

بدی
  • 16
حل جدول

بدی در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدی در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • زشتی، سیئه، شناعت، فساد، قباحت، قبح، معرت،
    (متضاد) خوبی، نیکی، حسنه. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

بدی در لغت نامه دهخدا

  • بدی. [ب َ] (حامص) ضد نیکی. (آنندراج). نقیض نیکی. ترمنشت. (از ناظم الاطباء). شر. (زمخشری). سوء. سیئه. (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی). شره. (دهار). اِرب. بُجر. تَعس. جفا. جفوه. خَل ّ. خَنابه. دَوکَه. دَهم. رَباذیه. رَهَق. طَبَندَر. عاثور. عاذور. عَثار. غائله. غَندَرَه. مَحل. مَعالَه. مَعَرَّه. مَعکوکاء. مَقمور. منایره. نُصُب. نُصب. نَطَف. نَیرَب. وَشیمَه. (منتهی الارب). سوء. ساءَه. خَبَث. توضیح بیشتر ...
  • بدی. [ب َدْ ی ْ] (ع مص) آغاز کردن: بدیت به،آغاز کردم به آن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
  • بدی. [ب ِ دا] (ع مص) (از «ب د و») دارای بداه شدن زمین. (از ناظم الاطباء). بداوه ناک شدن زمین. (از منتهی الارب). دارای سماروغ شدن زمین. (از شرح قاموس). توضیح بیشتر ...
  • بدی. [ب َ دی ی] (ع ص) نخست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نخستین و اولین. (غیاث اللغات) (آنندراج). اول. (معجم متن اللغه) حدیث: الحمدﷲ بدیاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || کار شگفت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). || چاهی که در اسلام کنده باشند. (منتهی الارب) (از معجم متن اللغه) (آنندراج). و رجوع به بدی ٔ و بدء شود. توضیح بیشتر ...
  • بدی ٔ. [ب َ] (ع ص) آفریده و مخلوق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مخلوق. (شرح قاموس). || کار نو و بدیع. || نخستین هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نخستین. (ناظم الاطباء). اول. (شرح قاموس). || چاهی که در اسلام بهم رسیده باشد. (شرح قاموس). چاهی که در اسلام کنده باشند، حدیث: حریم البئر البدی ٔ خمس وعشرون ذراعاً. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). و رجوع به بدء و بدی شود. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

بدی در فارسی به انگلیسی

  • Asperity, Atrocity, Bad, Badness, Evil, Foulness, Grubbiness, Lousiness, Poorness, Vice, Vileness, Wrong. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

بدی در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

بدی در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

بدی در فرهنگ فارسی هوشیار

  • شر، سوء سیئه، ضدنیکی
فارسی به ایتالیایی

بدی در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

بدی در فارسی به آلمانی

  • Erkrankung (f), Krankheit (f)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه