معنی بدپشت

لغت نامه دهخدا

بدپشت

بدپشت. [ب َ پ ُ] (ص مرکب) ستور نارام شده که متحمل بار نباشد. (آنندراج). بچه ٔ هر یک از ستور که تحمل بار نداشته باشد. (ناظم الاطباء).

حل جدول

بدپشت

اسب دیررام و سوارناپذیر

کج‌نهاد

اسب دیر رام و سوار ناپذیر


اسب دیررام و سوارناپذیر

بدپشت


اسب دیر رام و سوار ناپذیر

بدپشت

معادل ابجد

بدپشت

708

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری