معنی بدشکل

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدشکل

بدترکیب، بدریخت، بی‌ریخت، بدگل، بدترکیب، بدقواره، بی‌قواره، بدسیما، زشت، زشت‌رو، کریه‌المنظر،
(متضاد) خوش‌ترکیب، خوشگل، وجیه، بدنما،
(متضاد) خوش‌نما

فارسی به عربی

بدشکل

مشوه، منحرف

حل جدول

بدشکل

قناس، بدگل، بدفرم، بدریخت


بدشکل و بدقواره

قناس


بد ریخت و بدشکل

بد گل، زشت، بدقواره، بد سیما


کنایه از بدشکل و ناهموار

نخراشیده

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

malformed

بدشکل


shapeless

بدشکل


awry

بدشکل


deformed

بدشکل


deform

بدشکل کردن


deface

بدشکل کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

بدقیافه

بدشکل

معادل ابجد

بدشکل

356

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری