معنی بخشندگان

حل جدول

بخشندگان

اسخیا

کرام

فرهنگ فارسی هوشیار

اجواد

(تک: جواد) بخشندگان جوانمردان


اسخیا

(تک: سخی) دست و دل بازان بخشندگان دهشمندان (صفت اسم) جمع سخی بخشندگان سخاوتمندان جوانمردان.


اسخیا ء

(صفت اسم) جمع سخی بخشندگان سخاوتمندان جوانمردان.

فرهنگ عمید

ارحم الراحمین

رحم‌کننده‌تر از همۀ رحم‌کنندگان، بخشنده‌ترین بخشندگان، از صفات خداوند،


پارسا

کسی که از گناه بپرهیزد و به طاعت و عبادت روز بگذراند، پرهیزکار، پاک‌دامن، زاهد: خوبان پارسی‌گو بخشندگان عمرند / ساقی بده بشارت پیران پارسا را (حافظ: ۲۶)،

فرهنگ فارسی آزاد

کرائم

کَرائِم، بخشندگان- صاحبان کَرَم- سخاوتمندان- نفائس و برگزیده ها- اعضاء شریفه بدن (مفرد:کَرِیْمَه)،

لغت نامه دهخدا

طلحة

طلحه. [طَ ح َ] (اِخ) ابن حسن بن علی، معروف به طلحهالخیر. یکی از بخشندگان مشهور است. (المعرب جوالیقی ص 102).

طلحه. [طَ ح َ] (اِخ) ابن عبیداﷲ التیمی، معروف به طلحهالفیاض. یکی از بخشندگان معروف است. وی را ابن الصعبه نیز گویند، چه صعبه دختر عبداﷲبن عماد الحضرمی و خواهر علأبن الحضرمی مادر اوست و خود صحابیه بوده است. رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 199 و ج 1 ص 300 شود.


پارسی گو

پارسی گو. (نف مرکب) متکلم فارسی. که بزبان فارسی سخن گوید:
ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را.
حافظ.


عفات

عفات. [ع ُ] (ع ص، اِ) عفاه. ج ِ عافی. بخشندگان. آمرزندگان. رجوع به عافی و عفاه شود:
تو ناامید گشتی از عمر خویشتن
نومید شد به هر جااز تو عفات تو.
مسعودسعد.


طریف

طریف. [طَ] (اِخ) ابن بکتوت، ملقب به زین الدوله. از بخشندگان نامور عرب بشمار میرفت چنانکه گویند در روزگار تنگسالی و گرانی هر روز دوازده هزار تن در مهمانسرای وی پذیرائی میشدند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 342).

آیه های قرآن

فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَیْهِ قَالُواْ یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ

هنگامى که آنها بر او [= یوسف‏] وارد شدند، گفتند: «اى عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتى فرا گرفته، و متاع کمى (براى خرید موادّ غذایى) با خود آورده‏ایم؛ پیمانه را براى ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش مى‏دهد!»


فلما دخلوا علیه قالوا یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین

هنگامى که آنها بر او [= یوسف‏] وارد شدند، گفتند: «اى عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتى فرا گرفته، و متاع کمى (براى خرید موادّ غذایى) با خود آورده‏ایم؛ پیمانه را براى ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش مى‏دهد!»

معادل ابجد

بخشندگان

1027

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری