معنی با اهمیت
حل جدول
مهم
فارسی به انگلیسی
Importantly
فارسی به ترکی
ehemmiyetli
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
اهمیت. [اَ هََم ْ می ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) لزوم. وجوب. احتیاج. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(اَ هَ یَّ) [ع.] (مص جع.) مهم بودن، بایسته بودن.
مترادف و متضاد زبان فارسی
ابهت، ارج، ارزش، شکوه، قدر، تاثیر، بایستگی
فرهنگ عمید
مهم بودن،
فرهنگ واژههای فارسی سره
مهندی، ارزش
فرهنگ فارسی هوشیار
مهم بودن
با اهمیت
مهند (صفت) آنکه یا آنچه اهمیت داردارجمند با ارزش مقابل بی اهمیت.
اهمیت گذاشتن
(مصدر) مهم شمردن ضرور دانستن: (بچیزی اهمیت نمیگذارم بدنیا و مافیهایش میخندم. ) (ص. هدایت)
معادل ابجد
459