معنی باور

باور
معادل ابجد

باور در معادل ابجد

باور
  • 209
حل جدول

باور در حل جدول

  • پذیرفتن، یقین، اعتقاد
  • یقین و اعتقاد
مترادف و متضاد زبان فارسی

باور در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اعتقاد، ایقان، ایمان، عقیده، باورداشت، برداشت، پذیرش، قبول، زعم، گمان. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

باور در فرهنگ معین

  • پذیرفتن سخن، یقین، اعتقاد. [خوانش: (وَ) [په.] (اِ.)]
لغت نامه دهخدا

باور در لغت نامه دهخدا

  • باور. [وَ] (اِ) قبول. تصدیق سخن. (برهان قاطع). گمان میکنم از حرف «بَ» و «آور» بمعنی یقین مرکب است. (یادداشت مؤلف). مخفف بآور است. (فرهنگ رشیدی). قبول داشتن. (غیاث اللغات). و کسانی که به ضم «واو» خوانند خطاست. (آنندراج). اصل این کلمه از ریشه ٔ ور بمعنی برگزیدن و برتری دادن و گرویدن است. (از فرهنگ ایران باستان پورداود ص 62). و بازشناختن و اعتقاد داشتن نیز معنی میدهد و کلمه ٔ واور پهلوی و باور پارسی از ریشه ٔ «ور» پهلوی اشتقاق یافته است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

باور در فرهنگ عمید

  • یقین، اعتقاد،
    عقیده،
    * باور داشتن: (مصدر متعدی)
    باور کردن،
    سخن کسی را راست و درست پنداشتن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

باور در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

باور در فارسی به عربی

نام های ایرانی

باور در نام های ایرانی

  • پسرانه، مرز میان دو کشتزار (نگارش کردی: باوهر)
  • دخترانه، مجموعه اعتقادهایی که در یک جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است، حالت یا عادتی که باعث اعتقاد یایقین انسان می شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

باور در فرهنگ فارسی هوشیار

  • تصدیق سخن، قبول داشتن
فرهنگ پهلوی

باور در فرهنگ پهلوی

  • قبول کردن، پذیرفتن
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید