معنی بانک کبوتر

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

بانک

بنگاه صرافی دولتی یا شخصی که اشخاص پولهای خود رابامانت میگذارند فرانسوی بانک بایگ (اسم) بنگاهی اقتصادی ملی یا دولتی که مردم پولهای خود را در آن بامانت سپارند و در موقع لزوم با صدور چک از پول خود برداشت کنند و همچنین در مقابل تضمین اعتباری پیدا کنند و بهنگام ضرورت وام گیرند، نوعی از بازی ورق، پولی که در بازی بانک در میان نهند.


کبوتر

(اسم) پرنده ایست با پرواز عالی و با استقامت که از سار بزرگتر ولی از کبک کوچکتر است و خود راسته مشخصی را در بین پرندگان بوجود میاورد که بنام راسته کبوتران نامیده میشود و شامل تمام گونه های مختلف کبوتر ها میگردد. منقار کبوتر ان ضعیف و در قاعده بر آمده است. در حدود 72 گونه کبوتر در سراسر کره زمین تشخیص داده شده است و چون گونه های این جانور بوسیله انسان اهلی و تربیت و پرورش داده شده اند از این لحاظ نژاد های بسیاری از آن تا بحال بوجود آمده اند بطوری که در هر کبوتر خانه میتوان نژاد مخصوصی را بر حسب انتخاب مربی تولید کرد. این پرنده بصورت زوج (نر و ماده) زندگی میکند. کبوتر ماده 8 تا 10 روز پس از جفتگیری تخم میگذارد و نر و ماده بنوبت مدت 18 روز روی تخمها میخوابند (کبوتر نر فقط بعد از ظهر ها روزی چند ساعت روی تخم میخوابد) . پس از بیرون آمدن جوجه ها تا مدت سه تا چهار هفته پدر و مادر بانها غذا میدهند و پس از این مدت جوجه ها برای جستجوی غذا از نه پرواز میکنند. همه انواع کبوتر دانه خوارند و از ارزن و گندم و جو و برنج و شاهدانه و کنجد و ماش و ذرت و دیگر حبوبات برای تغذیه استفاده میکنند. در ده ها چون کبوتر غذای خود را در مزرعه و مدفوعات دامها پیدا میکند نگهداری کبوتر خرجی ندارد و فقط بمنظور استفاده از گوشت آنها نگهداری میشوند. حس جهت یابی این پرنده بسیار قوی است و بدین جهت برخی گونه های آن را بمنظور نامه رسانی و کسب خبر تربیت میکنند و بانها کبوتر قاصد (نامه بر) گویند. چنین کبوتر انی در موارد لزوم خدمات ذی قیمتی را انجام میدهند. گونه های مختلف کبوتر بنامهای کبوتر صحرایی کبوتر چاهی کبوتر پر کاغذی کبوتر چتری کبوتر قاصد کبوتر طوقی کبوتر کاکلی کبوتر مرغی کبوتر حضرتی کبوتر غبغبی کبوتر پا پر کبوتر سینه نامیده میشوند: حمام کفتر کبوتر کبتر جمع: کبوتر ها کبوتر ان. ترکیبات اسمی: یا کبوتر پر پا. نوعی کبوتر که بر پاها ی خود پر دارد و سست و پرواز است: (سست است چون کبوتر پر پا ز بخت من قاصد ز پای خویش اگر پر بر آورد) . (م طغرا) یا کبوتر چاه: (وطن خوش است اگر تنگنای زند انست بود غریب غضای چمن کبوتر چاه) . (محمد قلی سلیم) یا کبوتر چاهی کبوتر صحرایی که در چاه آشیانه کند: } از روی تو رنگ روی من کاهی شد و زچشم تو خون چشم من راهی شد ‎{ } راحت بزنخدان تو از بس که گرفت مرغ دل من کبوتر چاهی شد ‎. { (محمد رضا خوانساری) یا کبوتر حرم. کبوتر ی که در اطراف حرمی زیست کند و صید شکار آن ممنوع است، زن وا نسب که بدست آورد نش محال باشد. یا کبوتر دو بامه. کبوتری که آشیانه معینی ندارد کبوتر دو برجه، شخصی که بیک جا ثبات و قرار نگیرد: } جایی نمیروم ز در و بام این حرم نی زان کبوتر ان دو رنگ دو بامه ام ‎. { (سنجر کاشی یا شفیع اثر)، زنی که بجز شوهر خود با دیگران رابطه دارد. یا کبوتر دو برجه. کبوتر دو بامه یا کبوتر سینه. گونه ای کبوتر که بسینه خود باد می اندازد و آنرا بزرگ و بر آمده میکند و راست روی دو پای خود میایستد. یا کبوتر صحرایی. گونه وحشی کبوتر که دارای پر های خاکستر ی رنگ است و بنام کبوتر چاهی یا کبوتر وحشی نیز موسوم است و شکار میشود. یا کبوتر طوقدار. یا کبوتر طوقی. نوعی کبوتر که در گردن خود نقش طوقی دارد کبوتر طوقدار حمامه المطوقه. یا کبوتر قاصد. گونه ای کبوتر که بمنظور نامه رسانی خصوصا در جنگها مورد استفاده قرار میگیرد کبوتر نامه بر. یا کبوتر وحشی. یا کبوتر نامه بر. یا کبوتر یا هو. نوعی کبوتر که آواز او شبیه } یا هو { است.

لغت نامه دهخدا

بانک

بانک. (اِ) بان. درختی که ثمرش حب البان است. (ازفرهنگ نظام). اما در دیگر فرهنگها این کلمه را در ذیل بانگ باکاف پارسی آورده اند، و رجوع به بان شود.

بانک. [ن ُ] (اِخ) دهی است. (ناظم الاطباء). بلده ایست به ری. (از معجم البلدان). از دهات ری است و بعضی ازاهل علم بدان منسوب اند. (مرآت البلدان ج 1 ص 162).

بانک. [ن َ] (اِخ) نام جدسعیدبن مسلم که شیخ قعنبی بوده. (منتهی الارب).

بانک. (فرانسوی، اِ) (از ایتالیایی بانکا بمعنی میزی که روی آن چیزهائی فروشند). سازمان و دستگاهی که محل ذخیره ٔپول مردم است و بدان داد و ستد کنند یا داد و ستد آنجا انجام گیرد. بنگاه صرافی و معاملات مهم نقدی. سازمانی که عملیات آن بطور کلی عبارت است از: نقل و انتقال وجوه و صدور بروات و نگاهداری سرمایه ٔ اشخاص و بکار انداختن سرمایه های مذکور برای توسعه ٔ تجارت و اعتبارات تجارتی بخصوص از جهت تسهیل عمل مبادلات و نقل و انتقال وجوه و دادن اعتبار و قرض به مردم با ربح کمتر از میزان عادی بازار و گاه نشر اسکناس رایج کشور. پایه ٔ اصلی تشکیل بانک ها را صرافیهای قدیم تشکیل میدادند، در واقع این مؤسسات بودند که واسطه ٔ داد و ستد و جریان پول قرار داشتند و همان سازمانهای کوچک مالی و اقتصادی پایه ٔ اصلی تشکیل سازمانهای معظم بانکی در دنیا شد. در ایران شاید بتوان تاریخچه ٔ تأسیس بانک را به زمان هخامنشیان رساند، در واقع مؤسسات پسران موراشوازنیپ پور و بانک اجی بی نخستین بانک هایی هستند که در ایران وجود داشته اند. ناصرخسرو در سفرنامه درباره ٔ صرافی و کیفیت معامله ٔ مردم بصره شرحی دارد جالب: «... و حال بازار آنجا (بصره) چنان بود که آن کسی را که چیزی بودی به صراف دادی و از صراف خط بستدی و هر چه بایستی بخریدی و بهای آن برصراف حواله کردی و چندان که در آن شهر بودی بیرون از خط صراف چیزی ندادی ». (سفرنامه چ دبیرسیاقی ص 114). در داخل ایران مسکوک طلا و نقره از روزگاران قدیم ضرب شده بود و صرفاً قانون عرضه و تقاضا بر آن حکومت میکرد. در تمام ادوار تاریخ صرافان کار بانکداری را به مقیاس کوچکی انجام میدادند. تاجر با صراف معینی حساب جاری داشت، یعنی صراف برای هر تاجر دفتر مخصوصی که کلیه ٔ داد و ستدها متدرجاً در آن منعکس میگردید تهیه و به وی تسلیم می نمود و بجای چک از حواله های خطی و عادی استفاده میشد. کلیه ٔ پرداختها و دریافتها در شهرهای دور و نزدیک بوسیله ٔ صراف و با استفاده از برات انجام میگرفت. در عملیات صرافی اکثر بهره ٔ آن 9 و 12 درصد بود ولی حساب و قانونی نداشت و در بعضی مورد حتی به 50 درصد نیز میرسد. صرافی در ایران از سال 1266 هَ. ق. تحت تأثیر شرایط بانکداری اروپا مخصوصاً لندن قرار گرفت. اما تا سال 1267 هَ. ق. مؤسسه ای بنام بانک بمعنای جدید وجود نداشت، در سال مذکور «بانک جدیدی » که مؤسسه ای انگلیسی بود و در دیگر کشورهای آسیانیز شعبه هایی داشت، در تهران و مشهد و اصفهان و رشت و شیراز و بوشهر و تبریز شعبی باز کرد و چون در آغاز حقوق و مزایای مخصوصی نداشت، احتیاج به تحصیل امیتاز نیز پیدا نکرد. بانک مذکور در مدت کمی موفق شد که نرخ بهره را به دوازده درصد پائین آورد و در مقابل ودایعی که به آن سپرده میشد برای حساب جاری دو و نیم درصد و برای امانات بابت شش ماهه چهار درصد و یکساله شش درصد بهره می پرداخت. محل این بانک در ساختمانی بود که بعدها مرکز بانک شاهی گشت. شعبه ٔ بانک تهران ابتدا حواله های پنج قرانی و بیشتر به عهده ٔ خزانه دارخود صادر میکرد و در میان مردم رواج می داد و این درواقع نخستین صورت چک بانکی یا اسکناس در ایران بود که چون این حواله را به بانک می بردند فوری در برابر آن مسکوک نقره پرداخته می شد. دیری نگذشت که این بانک جای خود را به بانک شاهنشاهی داد. توضیح آن که در اسفند 1267 هَ. ق. ناصرالدین شاه قاجار امتیاز ایجادبانک شاهنشاهی را به مدت شصت سال به بارون جولیوس رویتر داد و در آبان ماه 1268 هَ. ق. سهام بانک در لندن به معرض فروش گذاشته شد و سرمایه ٔ بانک یک میلیون لیره تعیین گردید، در ظرف چند ساعت پانزده برابر سهام نخستین خریداری شد. بانک شعب خود را در شهرستانهای ایران تأسیس کرد و درسال اول تأسیس پس از پرداخت کلیه ٔ مخارج 68 هزار لیره سود برد و هشت درصد نفع به صاحبان سهام پرداخت. بانک شاهنشاهی به نشر اسکناس نیز مبادرت کرد و اسکناسهای نخستین فقط در شعبه هایی که نام آن روی اسکناس نوشته شده بود قابلیت پرداخت داشت. بانک می بایست شش درصد منافع خالص سالیانه ٔ خود را به دولت ایران می داد. و در ابتدای تأسیس چهل هزارلیره به مدت ده سال ازقرار تنزیل شش درصد به شاه وام داد. بانک علاوه براین امتیاز، انحصار استخراج معادن آهن و سرب و مس و زیبق و زغال سنگ و نفت و جز اینها را به استثنای فلزات قیمتی به دست آورده بود. در اردیبهشت 1309 هَ. ش. بموجب قراردادی که بین دولت و بانک شاهی منعقد گردیدحق صدور اسکناس بانک شاهی ملغی شد و دولت پول کلیه ٔاسکناسهای صادر شده ٔ آنرا تا خرداد 1310 هَ. ش. پرداخت و در عوض از پرداخت حق امتیاز نیز معاف شد. باید گفته شود که به همراه فعالیت این بانکها، مؤسسات ایرانی نیز بودند که تقریباً کار بانک را انجام میدادند تجارتخانه ٔ جهانیان (1274 هَ. ق.)، تجارتخانه ٔ جمشیدیان (1265 هَ. ق.)، کمپانی فارس (1275)، شرکت اتحادیه (1276)، شرکت عمومی ایران (1278 هَ. ق.).
نخستین پیشنهاد تأسیس بانک ملی بصورت جدید در سال 1296 هَ. ق.توسط یکی از تجار معروف ایران یعنی حاج محمدحسن امین دارالضرب به ناصرالدین شاه داده شد. او طی کتابچه ای لزوم تأسیس بانک را توضیح داد و خود قبول نمود که سرمایه ٔ اصلی بانک را تأمین کند ولی این طرح جامه ٔعمل نپوشید. در سال 1324 هَ. ق. مجدداً اعلان تأسیس بانک ملی منتشر شد ولی صورت عمل بخود نگرفت. در خرداد ماه 1300 هَ.ش. نیز دولت پیشنهاد تأسیس بانک را داد که باز نتیجه نبخشید تا به سال 1306 هَ.ش. که مقدمات تأسیس بانک ملی فراهم شد. از طرف دیگر در سال 1268 هَ. ق. از طرف روسها نیز تقاضای امتیاز بانک شد و بانک استقراضی روس در ایران تأسیس یافت و امتیاز آن به ژاک دویولیاکف داده شد و مبالغی بدولت ایران و علماء و متنفذان قرض داد. شعب بانک در بیشتر نقاط شمالی ایران تأسیس گردید، در بهمن 1299 هَ. ق. بموجب عهدنامه ٔ ایران و روس، بانک استقراضی بدولت ایران واگذار گشت. از طرف دولت عثمانی نیز بانکی بنام بانک عثمانی در تهران و همدان و کرمانشاه تأسیس شد.
- بانک اِجی بی، بانک معتبری بود در بابل بنام بانک «اجی بی و پسران » در زمان داریوش اول هخامنشی. درقراردادهای این بانک از سلطنت بخت النصر سوم یعنی کسی که بر داریوش یاغی شده بود نام برده شده است. اسنادی که از بابل به دست آمده میرساند که از یهودیان اسیر زمان بخت النصر دو نفرصاحب دو بانک معتبر بوده اند و بانک یکی را بانک اجی بی و پسران می نامیدند و دیگری را بانک پسران موراشوازنیپ پور. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 553 و 554 و 950 و 951 شود.
بانک پسران موراشوازنیپ پور؛ نام بانکی که بنام پسران موراشوازنیپ پور از اسرای یهودی در زمان بخت النصر، در بابل معروف بود. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 950 شود.
- بانک سپه، مؤسسه ایست که از وجوه بازنشستگی مستخدمان لشکری تأسیس شده است و ابتدا نام بانک پهلوی داشت.
علاوه بر اینها بانکهای دیگری از جمله بانک عمران، بانک توسعه ٔ اعتبارات صنعتی، بانک ایران و ژاپن، بانک تهران، بانک پارس، بانک صادرات و معادن، بانک بازرگانی، بانک بیمه ٔ بازرگانان، بانک ایران و روس، بانک ایران و هلند و بانک اعتبارات نیز وجود دارد که اغلب از مؤسسات مهم اعتباری محسوب میشوند. درباره ٔ تاریخچه ٔ تأسیس بانکهادر ایران و فعالیت آنها، به جغرافیای اقتصادی کیهان از ص 398 تا 511 و نشریات بانک ملی ایران و مجله ٔ بانک سپه بخصوص مجله ٔ آن بانک شماره ٔ اول سال اول از صص 1 تا 9 رجوع شود.
- بانک کشاورزی (فلاحت سابق)، از بانکهای دولت است که بموجب قانون مصوب 9 شهریور 1309 هَ. ش. تأسیس شده است و وظیفه ٔ آن وام دادن به کشاورزان و مالکان و ترویج وسایل کشاورزی است. نام این بانک اخیراً به بانک اعتبارات کشاورزی و تعاونی ایران تغییر داده شده است.
- بانک ملی ایران، در چهارم اردیبهشت 1307 هَ.ش. مجلس شورای ملی قانون اجازه ٔ تأسیس بانک ملی ایران را تصویب کرد و در سال بعد بانک مذکور تأسیس گردید. سرمایه ٔ ابتدائی بانک دو میلیون تومان بود که به بیست هزار سهم یکصدتومانی تقسیم گردیده بود، دولت پرداخت تمام سهام را تعهد کرد، سپس حق صدور اسکناس اصولاً به بانک ملی واگذار شدو از بانک شاهنشاهی سلب گردید، این سازمان امروز مهمترین بانک در ایران است و شعب فراوان در تمام شهرستانها و حتی در دهکده های ایران دارد. مؤسساتی مانند بانک رهنی (مؤسسه ٔ رهنی سابق که قانون آن در دهم آبان 1305 هَ.ش. تصویب شده بود) و بانک کارگشایی جزءآن است که اولی اموال غیرمنقول و دومی اشیاء منقول را به رهن میگیرد و در ازای آن با بهره ٔ کم پول قرض میدهد. بانک ملی ایران در سالهای اخیر به دو بانک مرکزی و بانک ملی تقسیم شد و بانک مرکزی مأمور نشر اسکناس گردیده است.

بانک. (فرانسوی، اِ) قسمی قمار با ورق. (یادداشت مؤلف) نام نوعی قمار است با یک دست ورق بازی کنند و آن بدین ترتیب است که اول برگهای دارای خال دو و سه و چهار وپنج را خارج سازند و سپس دو یا چندتن که با هم بازی کنند، یکی بانک میگذارد (پولی در وسط میگذارند) و از طرف راست، همبازیها به ترتیب یکی مبلغی میخواند و بانکدار ابتدا از مجموع ورقها (برگه ها) سه برگ به طرف میدهد و بعد یک برگ خودش برمیدارد و بر زمین میزند، اگر یکی از برگهای طرف از جنس همان خال، بالاتر از برگ صاحب بانک باشد دو برابر پولی که خوانده است از بانک میبرد و گرنه فقط یک برابر همان پول می بازد، مثلاً اگر بانکدار هشت خشت بر زمین زند طرف باید یکی ازبرگهای بالاتر از آن یعنی نه یا ده یا سرباز یا بی بی یا شاه و یا آس خشت را داشته باشد تا برنده شود وگرنه به اندازه ٔ همان پول که خوانده است میبازد و به اصطلاح به بانک میریزد و بدین ترتیب بازی ادامه پیدا میکند تا بازیکنان همه بخوانند؛ اگر بانکدار باخت یعنی موجودی بانک تمام شد نفر دوم همچنان به بازی می پردازد و اگر تا پایان یک دور، موجودی بانک حداقل به سه برابر سرمایه ٔ اصلی رسید بانکدار بانک خود را بر میدارد و بازی او پایان می یابد؛ اما اگر تا پایان دور، موجودی بانک به سه برابر نرسید باز بانکدار حق برداشتن بانک و ختم بازی را ندارد مگر با رضایت آنانکه حق خواندن دارند و معمولاً بانکدار حق السکوتی بدانان میدهد و موجودی بانک را برمیدارد و بهمین ترتیب بانک ادامه می یابد. بازی که گرم میشود گاهی اطرافیان بجای اینکه مبلغ معینی بخوانند پولی برحسب شماره یکی از سه کارت خود میخوانند مثلاً میگویند: «دو تومان وسط یا سه تومان کوچک - یا چهار تومان بزرگ » اگر برگ بزرگ طرف ده باشد ده بار چهار یعنی چهل تومان می بازد یا دو برابر آن میبرد. منتهی اگر میزان برد طرف در این نوع بازی از موجودی بانک بیشتر باشد برنده فقط موجودی بانک را میبرد و حق مطالبه ٔ وجه اضاقی را ندارد. || هر مقدار پولی که به عنوان سرمایه ٔ اولیه از طرف بازی کنندگان با ورق، در انواع بازیها در وسط گذارده شود و تفاوت آن با «کاو» (که در بازیهای دیگر معمول است) آن است که سرمایه ٔ پول بانک پس از شروع بازی در میانه و متعلق به عموم بازیکنان است ولی «کاو» هرکس متعلق به خود بازی کن و در اختیار اوست.


کبوتر

کبوتر. [ک َ ت َ] (اِ) کفتر. کبتر. (ناظم الاطباء). حمام. (دهار) (فهرست مخزن الادویه). کوتر. کفتر. حمامه. (آنندراج). نامه بر. (یادداشت مؤلف). عَفْد. و رقاء. سعدانه. صُلْصُلَه. (منتهی الارب). و رقاء. (منتهی الارب). کُوتَر مخفف و کفتر مبدل کبوترست. صحرائی، معلقی، زرهی، سرمه، چاهی از انواع او است. پسین را در عرف هند، گوله به کاف فارسی و «واو» مجهول خوانند و این اکثر در چاهها آشیان کند و کبوتر چاه نیز گویند. (از آنندراج). پرنده ای است از راسته ٔ کبوتران، دارای بالهای دراز و پاهای کوچک و نازک و منقار ضعیف، و آن نژادهای متعدد دارد. (حاشیه ٔ برهان چ معین). پرنده ای است با پرواز عالی و بااستقامت که از سار بزرگتر ولی از کبک کوچکتر است و خود راسته ٔ مشخصی را در بین پرندگان بوجود می آورد که به نام راسته ٔ کبوتران نامیده می شود و شامل گونه های مختلف کبوتران می گردد. منقار کبوتران ضعیف و در قاعده بر آمده است. در حدود 72 گونه کبوتر در سراسر کره ٔ زمین تشخیص داده شده است و چون گونه های این جانور بوسیله ٔ انسان، اهلی، تربیت و پرورش داده شده اند از این لحاظ نژادهای بسیاری از آن تا بحال بوجود آمده اند بطوری که در هر کبوترخانه می توان نژاد مخصوصی را برحسب انتخاب مربی تولید کرد. این پرنده با زوج خود (نر و ماده) زندگی می کند کبوتر ماده 8 تا 10 روز پس از جفتگیری تخم می گذارد و نر و ماده بنوبت مدت 18 روز روی تخمها می خوابند. (کبوتر نر فقط بعد از ظهرها روزی چند ساعت روی تخم می خوابد) پس از بیرون آمدن جوجه ها، مدت چهار هفته و گاهی بیشتر، پدر و مادر به آنها غذا می دهند و پس از این مدت جوجه ها، برای جستجوی غذا از لانه پرواز می کنند. همه ٔ انواع کبوتر دانه خوارند و از ارزن و گندم و جو و برنج و شاهدانه و کنجد و ماش و ذرت و دیگر حبوبات برای تغذیه استفاده می کنند. در ده ها چون کبوترغذای خود را در مزرعه و مدفوعات دامها پیدا می کند، نگهداری کبوتر خرجی ندارد و از این کبوترها فقط بمنظور استفاده از گوشت آنها نگهداری می شود. حس جهت یابی این پرنده بسیار قوی است و بدین جهت برخی گونه های آن را بمنظور نامه رسانی و کسب خبر تربیت می کنند و به آنها کبوتر قاصد (نامه بر) گویند. چنین کبوترانی در موارد لزوم، خدمات ذی قیمتی را انجام می دهند. گونه های مختلف کبوتر به نام های: کبوتر صحرایی، کبوتر چاهی، کبوتر پرکاغذی، کبوتر چتری، کبوتر قاصد، کبوتر طوقی، کبوتر کاکلی، کبوتر حضرتی، کبوتر غبغبی، کبوتر پرپا، کبوتر سینه نامیده می شوند. (از فرهنگ فارسی معین). معروف و بر حسب شریعت موسی، و در ضمن مرغان پاک محسوب می باشد. (قاموس کتاب مقدس). این پرنده جفت و رفیق خود را بسیار دوست دارد چنانکه اگر جفتش گم یا رفیقش کشته و یا مفقود شود محزون نشیند و آثار غم و اندوه از وی مشاهده افتد. (قاموس کتاب مقدس):
چون بچه ٔ کبوتر منقار سخت کرد
هموار کرد موی وبیوکند موی زرد
کابوک را نشاید و شاخ آرزو کند
وز شاخ سوی بام شود باز گرد گرد.
بوشکور.
به هوا درنگر که لشکر برف
چون کنند اندراو همی پرواز
راست گویی کبوتران سفید
راه گم کردگان ز هیبت باز.
آغاجی.
شکار باز خرچال و کلنگ است
شکار باشه ونج است و کبوتر.
عنصری.
کبوتر ترا بر سرست ایستاده
که از زیر پرش نیاری برون سر.
ناصرخسرو.
بهر آگین چاربالش اوست
هر پری کاین کبوتر افشانده ست.
خاقانی.
چون کبوتر به مکه یابد امن
از عراقش سوی حجاز فرست.
خاقانی.
نالان چو کبوتری که از حلق
خون در لب بچگان فروریخت.
خاقانی.
بر دیده ٔ خویش چون کبوتر
جز نام تو جاودان نیابم.
خاقانی.
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند هم جنس با هم جنس پرواز.
نظامی.
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همی بردش تا بچنگ باز آید.
سعدی.
چون کبوتر بگرفتیم بدام سر زلف
دیده بر دوختی از خلق جهان چون بازم.
سعدی.
ز نیکنامی سعدیست پای بند غمت
زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی.
سعدی.
بیماریهای کبوتر: کبوتر را بیماریهای بسیار است از قبیل: سفیدک (خناق)، اسهال، آبله، سل، طاعون، صرع، فلج و طمعه. (از مجله یغما اسفند 1336).
رنگ های کبوتر: کبوتر از نظر رنگ به انواع زیر تقسیم و نامگذاری می شود: سفید، زاغ، سبز، گلی، زرد، قهوه ای، کاغذی، آینه، سُرو، سرو چخماقی، کوهی، سبز کوهی، فولادی، نقره ای، گل افشان، هفت رنگ. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- جلد کردن کبوتر، یعنی شناساندن بام و محل و منطقه ٔ پرواز و آماده کردن کبوتر برای پروازهای طولانی. (از مجله ٔ یغما شماره ٔ اسفند 1336).
- کبوتر پاک، کبوتری است که رنگ پرهایش با آنچه در رنگ های کبوتر بیان شد کاملا تطبیق کند.
- کبوتر پرپا، نوعی از کبوتر که پر بر پا دارد و سست پرواز باشد. (آنندراج) (از غیاث):
ز بسکه ریشه دوانیده از رطوبت می
بط شراب برنگ کبوتر پرپا.
ملاطغرا (از آنندراج).
سست است چون کبوتر پرپا ز بخت من
قاصد ز پای خویش اگر پر برآورد.
ملاطغرا (از آنندراج).
- کبوتر پشت دار، که فقط پر روی کت اورنگی و بقیه ٔ پرهایش سفید است و بدین نامها خوانده شود: پشت سیاه، پشت قرمز... و غیره. در صورتی که یک کت کبوتر رنگی باشد اصطلاحاً «یک کتی » نامند.
(از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر پلنگ، سفید است و خالهای سیاه دارد. هرگاه تعداد پرهای سیاه بیش از سفید باشد آن را «سیاه پلنگ » نامند. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر پیک، کبوتر قاصد. کبوترنامه بر:
چون کبوترهای پیک از شهرها
سوی شهر خویش آرد بهرها.
مولوی.
- کبوتر تودُم دار، کبوتری است که میان پرهای دمش یک یا چند پر رنگی باشد.
- کبوتر چاه و کبوتر چاهی، کبوتری که در چاه آشیان داشته باشد. (آنندراج):
وطن خوش است اگر تنگنای زندان است
بود غریب فضای چمن کبوتر چاه.
محمدقلی سلیم (از آنندراج).
از روی تو رنگ روی من کاهی شد
وز چشم تو خون چشم من راهی شد
راحت به زنخدان تو از بس که گرفت
مرغ دل من کبوتر چاهی شد.
محمدرضای خوانساری (از آنندراج).
- کبوتر حرم، حرم گرداگرد خانه ٔ کعبه است که قتل آدمی و حیوانات در آن حرام است و بمعنی جای محفوظهم آمده است و کبوتر حرم، کبوتری است که بواسطه ٔ مجاورت با حرم شکارش ممنوع است. (از آنندراج):
تا بقا شد کبوتر حرمش
نقطه ٔ شین عرش دانه ٔ اوست.
خاقانی.
اگرچه باز سپید است جان خاقانی
کبوتر حرم است احترام او زیبد.
خاقانی.
- || زن والانسب که به دست آوردنش محال باشد. (فرهنگ فارسی معین).
- کبوتر خال قرمز، که سفید است و در تنش پرهای قرمز دارد. در صورتی که تعداد پرهای قرمز بیش از سفید باشد«قلمکار» نامند. خال زرد و خال پیس نیز از انواع آن است. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر «در رو» و «تنگ بام دار»، کبوتری است که دارای کیفیت پرش (معلق زدن و بالا رفتن) و کمیت پرش (توانائی و طاقت پرواز) خوب باشد و اینگونه کبوتر مرغوب و گرانبهاست. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر دشتی، کبوتر باطوق. خر کبوتر. ورشان. یمام. یمامه. یَم ّ. (یادداشت مؤلف).
- کبوتر دم سفید، کبوتری است که اندامش رنگین برنگهای مذکور و تنها دمش سفید است. درنامگذاری ابتدا نام رنگ و سپس «دم سفید» اضافه می کنند: زاغ دم سفید، سبز دم سفید... و غیره.
- کبوتر زرین، کبوتر که برنگ زر (طلا) نماید. که همرنگ زر باشد. طلائی:
روز نو چون کبوتر زرین
بر زمین پَرِّ اخضر افشانده ست
بهر آگین چاربالش اوست
هر پری کاین کبوتر افشانده ست.
خاقانی.
- کبوتر سفید، که رنگ پرهایش بطور کامل، در تمام تنش سفید است.
- کبوتر شاهزاده، کبوتری است که سر و گردن و دم از پر هفتم بال ببعد (از جانب بدن) سفید و بقیه ٔ پرهایش به رنگهای مذکور در رنگهای کبوتر است. در نامیدن ابتدا کلمه ٔ شاهزاده و بعد نام رنگ کبوتر را آورند: شاهزاده زرد، شاهزاده قرمز و غیره. (شاهزاده زرد را «کشگرک » نامند) (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر صحرائی، نوعی کبوتر وحشی که دست آموز نیست. کبوتر چاهی. کبوتر حضرتی. و او اغلب در شکاف سنگها زیست کند. (قاموس کتاب مقدس):
چو بیدردان مدان از حال مجنون بی خبر ما را
کبوترهای صحرایی است مرغ نامه بر ما را.
میرزا رضی دانش (از آنندراج).
- کبوتر طوقی، که تمام پرهای بدنش سفید است و دور گردن طوقی رنگین دارد. در نامگذاری ابتدا نام طوقی و سپس نام رنگ کبوتر را می آورند: طوقی سیاه، طوقی قرمز، طوقی زرد... و غیره.
- کبوتر غلط، کبوتری است که رنگ پرهایش (و بعضی گویند رنگ دمش) با آنچه در رنگهای کبوتر گفته شد تطبیق نکند.
- کبوتر کله دار، که همه ٔ پرهای بدنش سفید است ولی سر تا قسمتی از سینه رنگین است و برحسب رنگ سر، کله سیاه، کله قرمز، کله برنجی و غیره نامند.
- کبوتر گردن برنجی، آن است که خالهای ریز در قسمت گردن دارد.
- کبوتر لک دوش، آن است که چند خال رنگین روی دوش داشته باشد.
- کبوترنامه، کبوتر نامه بر.مرغ نامه بر. مرغ نامه آور. نامه آور. (یادداشت مؤلف). گونه ای کبوتر که بمنظور نامه رسانی خصوصاً در جنگهامورد استفاده قرار می گیرد. (فرهنگ فارسی معین).
- کبوتر نامه رسان، کبوتر نامه بر. کبوتر قاصد. (فرهنگ فارسی معین).کبوتر رسائلی. (صبح الاعشی). گران قیمت تر و بلندمرتبه تر کبوتران، کبوتر نامه بر است که پادشاهان برای حمل مکاتبات از آن استفاده می کنند و به «هدی » تعبیر می شود. رجوع به صبح الاعشی ج 14 ص 379 شود.
- کبوتر نیم طوقی، که نظیر طوقی است منتها طوق روی نیمی از گردن را گرفته است.
- کبوتر هما، کبوتری است که دارای چند لکه ٔ زرد و سیاه مخلوط و نامرتب باشد. استادان فن این نام را از آن کبوتری دانند که سر تا دمش سفید، چشمش سفید، نوکش کوتاه و سفید و دارای یک پرکاکل باشد. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر هوایی، کبوتری که چون دیگر کبوتران دست آموز نیست و نشست و خاست منظم ندارد:
مرغی که کبوترهوایی است
بر گوشه ٔ دام باز بستیم.
خاقانی.
- کبوتر یاهو، نوعی از کبوتر که صدای یاهو دهد. (آنندراج). نوعی از کبوتر که آواز یاهو دهد. (غیاث اللغات). تعبیری است از تطبیق آهنگ کلمه ٔ «یاهو». در اصطلاح کبوتربازان چنین کبوتران را کبوتر یاهو نامیده اند همچنانکه آوای دسته ٔ دیگر از کبوتران را با«یا کریم » برابر دانسته و کبوتر «یاکریم » گفته اند. این کبوتران یاهو به کلی سفیدند و پاها و پنجه هاشان پوشیده از پر است. یاکریم شبیه قمری و بهمان اندازه است، طوق سیاه بگردن دارد و رنگ آن شیری است.
- کبوتر یک رنگی یا تخته ای، کبوتری است که از سر تا دم پرهای یک رنگ یا رنگی مخلوط داشته باشد. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).

فرهنگ عمید

کبوتر

نام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه، و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده می‌شود،
* کبوتر نامه‌بر: نوعی کبوتر که اندکی درشت‌تر از کبوتر اهلی است و او را برای رساندن نامه‌ها پرورش می‌دهند،
* کبوتر چاهی: (زیست‌شناسی) نوعی کبوتر با پرهای کبود و خاکستری که معمولاً به‌طور دسته‌جمعی در چاههای بیرون آبادی‌ها و بقاع و مزارهای امامان و امامزادگان به‌سر می‌برند،


بانک

(بانکداری) بنگاه صرافی شخصی یا دولتی که مردم پول‌های خود را در آنجا امانت می‌گذارند و یا از آن وام می‌گیرند،
از بازی‌های ورق،
پولی که در بازی بانک در وسط می‌گذارند،
* بانک‌ خون: (پزشکی) سردخانۀ مخصوصی که در آن خون‌هایی را که مردم می‌دهند نگاه می‌دارند تا برای انتقال به بدن کسانی که احتیاج به خون دارند مورد استفاه قرار گیرد،

تعبیر خواب

کبوتر

دیدن کبوتر بر پنج وجه است.

اول: زن.

دوم:کنیزک.

سوم: مال.

چهارم: نامه که از غائب (غایبی) رسد.

پنجم: ریاست
- امام جعفر صادق علیه السلام


اگر به خواب بیند کبوتری داشت، دلیل که غایبش از سفر بازآید. اگر بیند کبوتری در خانه او بمرد، همین دلیل است. اگر دید کبوتر بسیار در خانه داشت، دلیل که او را فرزندان بسیار باشند و نیز گویند مال تمام حاصل کند و بهتری کبوتر درخواب سفید و سبز است. اگر زنی کبوتر بیند، دلیل که شوهری کند و دختران آورد و دیدن کبوتر بازی در خواب، دلیل است بر کاری باطل و کبوتر خانه، دلیل بر ناحق است. - جابر مغربی


کبوتر بین تمام اقوام و ملت ها مرغ عشق و محبت و صلح و دوستی شناخته می شود. کبوتر در وفاداری نسبت به جفت، بعد از قو بی نظیر و در عشق به لانه و زادگاه شاخص و نمونه شناخته شده است. کبوتر پرنده ای است آرام اهلی و بی آزار آن قدر که دست آموز می شود و از کف دست صاحب خویش دانه می گیرد. اگر محبوسی در خواب کبوتری سفید ببیند از زندان خلاص می شود و آزادی خود را باز می یابد. اگر بیماری این خواب را ببیند شفا حاصل می کند و چنان چه وامداری ببیند دین خویش را می پردازد. معبران نوشته اند کبوتر در خواب نشانه زن است ولی کبوتر در خواب نشانه صلح و دوستی است. چنان چه دختری جوان کبوتر در خواب ببیند شوهری مناسب برای او پیدا می شود. از امام صادق نقل است که چنان چه کسی کبونر در خواب ببیند از مسافر غایب نامه ای و خبری دریافت می کند. این تعبیر به علت آن است که از کبوتر در گذشته برای نامه رسانی و بردن پیغام و سلام نیز استفاده می کردند. اگر کسی در خواب ببیند گوشت کبوتر می خورد از مال زنی استفاده می کند. اگر کسی ببیند بر بام یا در حیاط خانه اش کبوترانی نشسته اند صاحب ثروت می شود. دیدن کبوتر در خواب کلا خوب است ولی دیدن کبوتر سفید بهتر است. - منوچهر مطیعی تهرانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بانک

موسسه اقتصادی، فایل، مخزن، جایگاه، (اطلاعات، داده‌ها)، نوعی بازی ورق، داو

معادل ابجد

بانک کبوتر

701

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری