معنی بالشتک چرخشى خودروها
حل جدول
یاتاغان
بالشتک لغزشی خودروها
یاتاقان
بالشتک نانپزی
یوک
بالشتک لغزشی
یاتاقان
توقفگاه خودروها
پارکینگ
بالشتک نانوایی
یوک
گیربکس خودروها
جعبه دنده
از خودروها
رونیز
نوعى جنون چرخشى
ادوارى
لغت نامه دهخدا
بالشتک. [ل ِ ت َ] (اِ مصغر) زیرگوشی بالشتو. مِحسَبَه. (منتهی الارب). نازبالش. مصغر بالش که بمعنی تکیه باشد. (آنندراج). مصغر بالشت یعنی بالش کوچک. (ناظم الاطباء). || پارچه ای یا لنگی یا شالی که از عرض چندان تا کنند تا بصورت باریکی درآید و سپس آن پارچه ٔ تاخورده ٔ طولانی را از یک جانب بدور خود پیچند و دایره شکلی پدید آرند و آنرا هنگام حمل طبقها و یا اشیاء دیگر روی سر نهند و طبق را برفراز آن گذارند تا با فرق سر اصطکاک مستقیم نداشته باشد. || چیزی که از پارچه ٔ پیچیده و مانند بالش ترتیب دهند و بر استخوان شکسته نهند. (ناظم الاطباء). || نوعی از حشرات. حشره ای سیاهرنگ. (یادداشت مؤلف).
- بالشتک مار، نوعی سوسک سیاه بزرگ. بالش مار.
فرهنگ عمید
بالش کوچک،
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) بالشت کوچک بالش کوچک بالشک، بالش کوچکی که نوازندگان ویلن بر استخوانهای کمر بند شانه نهند و ته ویلن را بر آن متکی ساخته بنواختن پردازند، آلتی که درون آن سیم پیچی شده و در درون پوسته سلف اتومبیل قرار گرفته است و معمولا تعداد آن بچهار عدد بالغ میگردد و هنگام عبور جریان الکتریسیته در داخل سیمها بالشتکها شدیدا خاصیت آهن ربایی پیدا می کنند.
واژه پیشنهادی
فارسی به انگلیسی
Garage
معادل ابجد
2678