معنی باعرضه
لغت نامه دهخدا
باعرضه. [ع ُ ض َ / ض ِ] (ص مرکب) (از با + عرضه). کاربر. با جربزه. با کفایت.
فارسی به انگلیسی
Efficient
حل جدول
فرهنگ معین
مترادف و متضاد زبان فارسی
باجربزه، بالیاقت، باهمت، جراتمند، عرضهدار، عرضهمند، لایق،
(متضاد) بیعرضه، بیکفایت، نالایق
بیبخار
بیلیاقت، بیعرضه، بیکفایت،
(متضاد) باعرضه، بیدستوپا، پخمه، دستوپاچلفتی،
جراتمند
باجربزه، باعرضه، پردل، دلیر، شجاع،
(متضاد) ترسو، جبون
باوجود
باعرضه، باکفایت، کارآ، کاردان، لایق،
(متضاد) نالایق
باجربزه
باشهامت، باعرضه، جراتمند، قدرتمند، مدیر،
(متضاد) بیجربزه، بیشهامت
بیکفایت
بیصلاحیت، بیعرضه، بیلیاقت، ناقابل، نالایق،
(متضاد) باعرضه، باکفایت
باکفایت
باجربزه، باعرضه، کاردان، باوجود، شایسته، لایق،
(متضاد) بیکفایت، نالایق
بیعرضه
بیحال، بیصلاحیت، بیبخار، بیکفایت، بیلیاقت، نالایق،
(متضاد) باکفایت، لایق، تنبل، ناکارآمد، لش،
(متضاد) کارآ، کارآمد، باعرضه، عرضهمند
فرهنگ عمید
باعرضه، باجربزه،
شایسته، لایق،
معادل ابجد
1078