معنی باشلق

باشلق
معادل ابجد

باشلق در معادل ابجد

باشلق
  • 433
حل جدول

باشلق در حل جدول

  • نوعی کلاه که به جامه می‌چسبد
  • نوعی کلاه که به جامه می چسبد
فرهنگ معین

باشلق در فرهنگ معین

  • کلاه، مجازاً به معنی مهریه. [خوانش: (لُ) [تر.] (اِ)]
لغت نامه دهخدا

باشلق در لغت نامه دهخدا

  • باشلق. [ل ِ] (ترکی، اِ) کلمه ٔ ترکی است [از باش بمعنی سر و لیق حرف نسبت]، کلاه پیوسته به شنل. (یادداشت مؤلف). برنس. کلاهی که بر یقه ٔ جامه ای دوخته شده باشد. || کَلَّگی. (یادداشت مؤلف) (دزی ج 1 ص 49). || روسری. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

باشلق در فرهنگ عمید

  • کلاه بزرگ بارانی که هنگام آمدن باران روی کلاه می‌کشند،
گویش مازندرانی

باشلق در گویش مازندرانی

  • تن پوش و پالتوی پشمین – بالاپوش نمدی چوپان – تن پوش ردا...
فرهنگ فارسی هوشیار

باشلق در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ترکی از باسلیق یونانی میر فرمانروا ترکی کلاه بارانی (اسم) کلاه بزرگ بارانی. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

باشلق در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید