معنی بازداشته

بازداشته
معادل ابجد

بازداشته در معادل ابجد

بازداشته
  • 720
حل جدول

بازداشته در حل جدول

لغت نامه دهخدا

بازداشته در لغت نامه دهخدا

  • بازداشته. [ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) توقیفی. توقیف شده. (لغات فرهنگستان). کسی که در زندان نگاهداشته شده است. محدود. ممنوع. محبوس: و پسر لیث [را] آنجا به قلعه ٔ محمدبن واصل بازداشته بود. (تاریخ سیستان). پس ازاین بیارم آنچه رفت در باب این بازداشته [امیر محمدمحمود] بجای خویش. (تاریخ بیهقی). خبر در پارس افتاد که بازداشته را فردا بخواهند برد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 338). و نسختها نبشتند بنام بازداشتگان تا فرونگیرند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

بازداشته در فرهنگ عمید

  • ممنوع،

    محبوس، کسی که در زندان نگه ‌داشته شده،

    توقیف‌شده،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید