معنی بازبینی
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بررسی، رسیدگی، کنترل، معاینه، تفتیش، ممیزی
فارسی به انگلیسی
Check, Control, Examination, Inspection, Overhaul, Review, Revision, Surveillance
فارسی به عربی
دقق
انگلیسی به فارسی
بازبینی، بازبینی و اثبات
machine check
بازبینی ماشین بازبینی خودکار در کامپیوتر یا بازبینی برنامه ریزی شده عملکردهای ماشین.
control
بازبینی
inspection
بازبینی
verifier
بازبینی کننده
verify
بازبینی کردن
برق و الکترونیک
بازبینی ماشین، بازبینی خودکار در کامپیوتر یا بازبینی برنامه ریزی شده عملکردهای ماشین
کلمات بیگانه به فارسی
بازبینی
معادل ابجد
82