معنی بارومتر

لغت نامه دهخدا

بارومتر

بارومتر. [م ِ] (اِ مرکب) میزان الهوا. آلتی است که برای اندازه گیری فشارهای جوی و نیز برای تعیین اندازه ٔ ارتفاع کوه ها بکار میرود. اسبابی است که برای نخستین بار بوسیله ٔ توریسلی (توریچلی) برای تعیین فشار وارده بر سطح آزاد جیوه بکار رفت. و این نوع بارومتر معمولی است. مأخوذ از فرانسه، آلتی است که در معرفت فشار هوا و بالملازمه در معرفت تغییر جو استعمال میکنند و این آلت را در سال 1053 هَ. ق. تریسلی شاگرد گالیله اختراع نمود و در اندازه و تعیین کردن فشار هوا بکار برد چه به اندازه ای که ستون زیبقی را در آتمسفر بالا برند منضعظ میگردد یعنی تعادل میکند مرطبقات کمتر مرتفع و بالملازمه کمتر وزین را و پاسکال آنرا در تعیین ارتفاع جبال استعمال کرد و این آلت تا بیک درجه خبر میدهد صافی هوا و انقلاب آن را زیرا هوای خشک سبک تر است از هوای مرطوب و وقتی نباید باران بارد جیوه صعود میکند و در خلاف این حالت نزول مینماید و نوعاً بارومتر بر دو قسم است: بارومتر جیوه ای و بارومتر بدون جیوه، و استعمال قسم اخیر این ایام متداولتر است. (ناظم الاطباء). و رجوع به بادسنج و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2 ذیل بارومتر شود.

فرهنگ معین

بارومتر

(رُ مِ) [فر.] (اِ.) اسبابی برای اندازه گیری فشار جو، فشارسنج هوا، فشار - سنج. (فره).

فرهنگ عمید

بارومتر

وسیله‌ای برای اندازه‌گیری فشار هوا شامل لوله‌ای شیشه‌ای که در تشتک کوچکی حاوی جیوه قرار داده می‌شود،

فرهنگ فارسی هوشیار

بارومتر

آلتی که برای جلوگیری فشارهای جوی و نیز برای تعیین اندازه ارتفاع کوهها بکار میرود

حل جدول

بارومتر

فشار سنج

هواسنج


بارومتر، هواسنج

اختراعی از توریچلی ایتالیایی


بارومتر ، هواسنج

اختراعی از توریچلی ایتالیایی


کاشف بارومتر

توریچلی


فیزیکدان ایتالیایی کاشف بارومتر

توریچلی


اسبابی برای اندازه‌گیری فشار خون

بارومتر


فشارسنج

بارومتر


هواسنج

بارومتر

فارسی به انگلیسی

انگلیسی به فارسی

barometer

بارومتر

معادل ابجد

بارومتر

849

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری