معنی بارداری
لغت نامه دهخدا
بارداری. (حامص مرکب) آبستنی. حَمْل. جنین داری.
فرهنگ معین
(حامص.) حاملگی، آبستنی.
فرهنگ عمید
آبستنی،
مترادف و متضاد زبان فارسی
آبستنی، حاملگی، حمل
فارسی به انگلیسی
Gestation, Pregnancy
فارسی به عربی
توقع، حمل
فارسی به ایتالیایی
gravidanza
معادل ابجد
418