معنی باب المعده
لغت نامه دهخدا
باب المعده. [بُل ْ م ِ دَ] (ع اِ مرکب) سوراخی در طرف پائین معده که معده رابه اثنی عشر مربوط میکند بوسیله ٔ اسفنکتری در موقع لزوم باز میشود و مقداری از کیموس وارد اثنی عشر میشود. (از کالبدشناسی گنج بخش) (از فیزیولوژی نیک نفس).
لوز باب المعده
لوز باب المعده. [ل َ زُبِل ْ م ِ دَ] (ع اِ مرکب) رجوع به لوزالمعده شود.
باب باب
باب باب. (ق مرکب) بخش بخش. قسمت قسمت. فصل فصل: طاهر باب باب بازمیراندو بازمی نمود تا هزارهزار درم بیرون آمد که ابوسعید را هست و شانزده هزارهزار درم است که بر وی حاصل است و هیچ جای پیدا نیست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 125).
باب
باب. (اِخ) رجوع به جعفر باب شود.
باب. (معرب، اِ) معرب پاپ. (دزی ج 1 ص 47).
فرهنگ عمید
محل اتصال معده به دوازدهه که توسط عضلۀ تنگکنندهای محاط شده است،
باب
درخور، شایسته: باب روز،
رایج: به بازاری که دلال است دلدار / متاع ناله هم باب است بسیار (زلالی: لغتنامه: باب)،
(اسم) موضوع، باره، مورد: در این باب،
(اسم) قسمتی از یک کتاب که دارای استقلال نسبی باشد، فصل،
(اسم) (جغرافیا) = بُغاز
(اسم) [جمع: اَبواب] [قدیمی] در، دروازه،
* باب دندان: [مجاز] چیزی که مطابق میل و پسند کسی باشد،
* باب طبع: موافق میل، بهدلخواه،
پدر: به گیتی نه فرزند مانَد نه باب / تو بر سوک باب ایچگونه متاب (فردوسی۲: ۱۵۶۴)،
فم المعده
دهانۀ فوقانی معده که مری را به آن متصل میکند،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
در کم (معده برهان) (اسم) سوراخ تحتانی معده درچه پایین معده که مواد غذایی مجود در معده از آنجا بداخل اثنا عشر واد شوند. این عمل بواسطه باز و بسته شدن عده ای از الیاف ماهیچه یی حلقوی انجام می شود گاهی از این دریچه صفرا وارد معده نیز می گردد.
لوز المعده
پانکرآس: بنگرید به پانکرآس
لوزالباب المعده
(اسم) لوزالمعده.
فم المعده
دریچه ی کم (اسم) بخش: 1 فم معده
معادل ابجد
155