معنی ایفا

فرهنگ عمید

ایفا

وفا کردن به عهد، به‌سر بردن پیمان دوستی،
حق کسی را تمام دادن،

حل جدول

ایفا

وفای به عهد

وفا کردن به عهد، انجام

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ایفا

انجام

فارسی به عربی

ایفا

اداء

فرهنگ فارسی هوشیار

ایفا

(مصدر) بسر آوردن وعده بپایان بردن وعده، حق کسی را تمام دادن.


ایفا ء

ویدا کردن (وفا ویدایی) انجام پیمان انجام دسیاد به جای آوردن توختن (مصدر) بسر آوردن وعده بپایان بردن وعده، حق کسی را تمام دادن.

مترادف و متضاد زبان فارسی

ایفا

اجرا، اعمال، انجام، ادا، وفای‌به‌عهد

ترکی به فارسی

ایفا اتمک

بجا آوردن

معادل ابجد

ایفا

92

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری