معنی ایاز

لغت نامه دهخدا

ایاز

ایاز. [اَ] (اِخ) نام غلام سلطان محمود:
رفته ایاز بر در محمود زاولی
طالب معاش غزنی و زاولستان شده.
خاقانی.
یافته در نغمه ٔ داودساز
قصه ٔ محمود و حدیث ایاز.
نظامی.
یکی خرده بر شاه غزنین گرفت
که حسنی ندارد ایاز ای شگفت.
سعدی.
دست مجنون و دامن لیلی
سر محمود و خاک پای ایاز.
سعدی.
بار دل مجنون و خم طره ٔ لیلی
رخساره ٔ محمود و کف پای ایاز است.
حافظ.
رجوع به آیاز و ایاس شود.


همه ایاز

همه ایاز. [هََ م ِ اَ] (اِخ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. دارای 35 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


چشمه ایاز

چشمه ایاز.[چ َ م ِ اَ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان نجف آبادشهرستان بیجار که در 15 هزارگزی شمال خاوری نجف آبادو 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ بیجار به سنندج واقع شده و 36 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

فرهنگ عمید

ایاز

نسیم شب،
نسیم سرد، باد خنک،

حل جدول

ایاز

از غلامان محمود غزنوی

از غلامان محمودغزنوی

غلام محمود غزنوی

باد خنک

نسیم شب

فرهنگ معین

ایاز

نسیم، باد خنک، شبنم. [خوانش: (اَ) (اِ.) = ایاس: ]

نام های ایرانی

ایاز

پسرانه، نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی

گویش مازندرانی

ایاز

از بادهای زمستانی، سرد و شبانه، هوای صاف و سرد زمستانی که...

فرهنگ فارسی هوشیار

ایاز

باد سرد و خنک

فرهنگ فارسی آزاد

ایاز

اَیاز، اَبُوالنَّجم اُویماق غلام و بعداً از اُمرای سلطان مَحْمُود و سُلطان مَسْعُود غزنوی گردید،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

ایاز

19

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری