معنی اولین قبله مسلمین

لغت نامه دهخدا

مسلمین

مسلمین. [م ُ ل ِ](ع ص، اِ) ج ِ مسلم(در حالت نصبی و جری). مردهای مسلمان.(ناظم الاطباء). مسلمانان. آنان که تابع دین اسلام باشند.(یادداشت مرحوم دهخدا). مسلمون: جمیع مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات را توفیق راه راست کرامت فرمای.(قابوسنامه چ غلامحسین یوسفی چ 2 حاشیه ٔ ص 6).


ام مسلمین

ام مسلمین. [اُم ْ م ِ م ُ ل ِ] (اِخ) عایشه، زن پیغمبر اسلام. (از آنندراج). رجوع به عایشه شود.


قبله

قبله. [ق ِ ل َ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز. در 2000 گزی جنوب باختر شیراز واقع و موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. 175 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، چغندر و صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی به شیراز دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

قبله. [ق ِ ل ِ] (اِخ) دهی از بخش چوار شهرستان ایلام. 23000 گزی باختری چوار و 22500 گزی باختری راه شوسه ایلام به شاه آباد. کوهستانی، سردسیر. سکنه ٔ آن 85 تن است. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی قالی بافی و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

قبله. [] (اِخ) دهی از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد. در 48هزارگزی شمال باختری راه کوهدشت و 48هزارگزی شمال باختری اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل است. محصولات آن غلات و تریاک و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی سیاه چادربافی است. ساکنین از طایفه ٔ گراوند وچادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


قبله پرست

قبله پرست. [ق ِ ل َ / ل ِ پ َ رَ] (نف مرکب) مسلمان. (آنندراج). اهل قبله. آنکه به قبله نماز گزارد.

فرهنگ فارسی هوشیار

مسلمین

(تک: مسلم) مسلمانان (اسم) جمع مسلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : جمیع مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات راتوفیق راه راست کرامت فرمای.

فرهنگ معین

قبله

(قُ لَ یا لِ) [ع. قبله] (اِ.) بوسه.

(قِ لَ یا لِ) [ع. قبله] (اِ.) جهتی که هنگام نماز خواندن به آن رو می کنند.

(قَ لَ یا لِ) [ع. قبله] (اِ.) نوعی از مهره که بدان مردان را بند کنند و نیز به جهت دفع چشم زخم بر گردن اسب بندند.

تعبیر خواب

قبله

اگر کسی در خواب بیند سوی مشرق نماز نمود، دلیل است میل به دین رسول (ص) ندارد. اگر بیند رو به قبله نماز کرد، دلیل است در راه دین صادق است و توفیق طاعت یابد - محمد بن سیرین

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قبله

پرستش سو، نمازسوی

معادل ابجد

اولین قبله مسلمین

464

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری