معنی اهنین
حل جدول
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Handschellen anlegen [verb]
واژه پیشنهادی
پروانه اهنین
سوئدی به فارسی
پولا دی، اهنین، سخت، پولا دین،
handklove
بخو، دست بند اهنین، دست بند زدن (به)،
handboja
بخو، دست بند اهنین، دست بند زدن (به)،
manschett
سراستین، سردست پیراهن مردانه، دستبند، دستبند اهنین زدن به، دکمه سردست،
rfil
سراستین، سردست پیراهن مردانه، دستبند، دستبند اهنین زدن به، دکمه سردست،
manschett- rfil
سراستین، سردست پیراهن مردانه، دستبند، دستبند اهنین زدن به، دکمه سردست،
آلمانی به فارسی
بخو, دست بند اهنین , دست بند زدن (به).
عربی به فارسی
معادل ابجد
116