معنی اهانت کردن

لغت نامه دهخدا

اهانت کردن

اهانت کردن. [اِ ن َ ک َ دَ] (مص مرکب) تحقیر کردن. (ناظم الاطباء). خواری روا داشتن: باصحاب او اهانت کنیم. (جهانگشای جوینی).
هر چه بینی ز دوستان کرم است
گر اهانت کنند و گر اعزاز.
سعدی.


اهانت

اهانت. [اِ ن َ] (ع مص) اهانه. سبک داشتن کسی را. (صراح از غیاث اللغات). خوار وذلیل گردانیدن. (ناظم الاطباء). حقیر و سبک داشتن کسی را و خواری کردن و با لفظ کشیدن و کردن مستعمل است. (آنندراج). خوار کردن. حقیر داشتن. سبکداشت. حقیر شمردن. خوار داشتن. خوار گرفتن. توهین. تحقیر. استخفاف. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به اهانه شود. || (حامص) حقارت. تحقیر. خواری. ذلت. (ناظم الاطباء). سبکداشت. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

فارسی به انگلیسی

حل جدول

اهانت کردن

توهین کردن، تحقیر کردن

توهین

فارسی به عربی

اهانت کردن

ازدراء


اهانت

احتقار، ازدراء، حیره، صلافه، مخالفه، وقاحه

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ فارسی آزاد

اهانت

اِهانَت، ذلیل و خوار کردن، پست و سبک شمردن، خواری، تحقیر،

فرهنگ عمید

اهانت

خوار کردن، پست کردن،
سبک داشتن، توهین کردن،
[قدیمی] خواری، پستی،

فرهنگ معین

اهانت

(اِ نَ) [ع. اهانه] (مص م.) توهین کردن، تحقیر کردن.

مترادف و متضاد زبان فارسی

اهانت

استخفاف، بی‌حرمتی، تحقیر، توهین، خوارداشت، وهن، هتک‌حرمت،
(متضاد) احترام

فرهنگ فارسی هوشیار

اهانت

سبک داشتن کسی را

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اهانت

خوارداشت، سب ککردن، خارسازی

فارسی به آلمانی

اهانت

Verachtung (f), Verwundern

معادل ابجد

اهانت کردن

731

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری