معنی اهار

لغت نامه دهخدا

اهار

اهار. [اَ] (اِ) پالوده که بر کاغذ و شوربائی که بر جامه مالند. (برهان) (هفت قلزم). آهار پالوده ای که بر کاغذ و جامه مالند. (ناظم الاطباء). آشی که بر کاغذ و جامه دهند که سبب قوت آنها شود. (آنندراج). و رجوع به آهار شود.
- اهار زدن، پالوده و شوربا به جامه و کاغذ مالیدن.
|| ظاهراً به معنی فضله و پیخال مرغان شکاری و بالخصوص باز. فضله ٔ مرغان شکاری را اهار گویند. (از بازنامه ٔ نسوی): وچون به وقت برخاستن اهار نکند نقصانی پدید آید. (نوروزنامه ص 98).

گویش مازندرانی

اهار

آهارپارچه

حل جدول

اهار

پرداخت، جلا


اهار زده

ارو


گلی درشت و معطر

اهار، مریم، رازقی


گلی درشت ومعطر

اهار، مریم، رازقی

فارسی به عربی

اهار

نشا

فارسی به آلمانی

اهار

Stärke (f), Stärken, Wäschestärke (f)

عربی به فارسی

نشا

نشاسته , اهار , اهارزدن , تشریفات

آلمانی به فارسی

Strken

نشاسته , اهار, اهارزدن , تشریفات.


St rke (f)

نشاسته , اهار, اهارزدن , تشریفات.


W schestrke (f)

نشاسته , اهار, اهارزدن , تشریفات.

اسپانیایی به فارسی

almidonar

نشاسته، اهار، اهارزدن، تشریفات.

فرهنگ فارسی هوشیار

کاتیساژ

فرانسوی اهار، پرادخت (لمعان)

فرانسوی به فارسی

amidon (nom masculin)

نشاسته , اهار , اهارزدن , تشریفات.

معادل ابجد

اهار

207

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری