معنی اندرزگو

لغت نامه دهخدا

اندرزگو

اندرزگو. [اَ دَ] (نف مرکب) واعظ. ناصح. مذکر. پند دهنده. نصیحت گو. (یادداشت مؤلف).

حل جدول

اندرزگو

پند دهنده، نصیحت‌کننده

پند دهنده، نصیحت کننده

مترادف و متضاد زبان فارسی

اندرزگو

پندآموز، پندگو، ناصح، نصیحت‌گو، واعظ

معادل ابجد

اندرزگو

288

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری