معنی اندازه

اندازه
معادل ابجد

اندازه در معادل ابجد

اندازه
  • 68
حل جدول

اندازه در حل جدول

  • پیمانه، تعداد، حد، معیار، مقدار، مقیاس، میزان، وزن، قدر
  • قاد
مترادف و متضاد زبان فارسی

اندازه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پیمانه، تعداد، حد، شمار، کیل، معیار، مقدار، مقیاس، میزان، وزن، پایگاه، پایه، قدر، مرتبه، مکانت، منزلت، قطع، معادل. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

اندازه در فرهنگ معین

  • مقدار، پیمانه هر چیز، قدر، مرتبه. [خوانش: (اَ زِ) (اِ.)]
لغت نامه دهخدا

اندازه در لغت نامه دهخدا

  • اندازه. [اَ زَ / زِ] (اِ) مقیاس و مقدار هر چیزی. (انجمن آرا) (از آنندراج). مقیاس و مقدار و قدر. (از ناظم الاطباء). مبلغ. مقدار. (مهذب الاسماء). مقدار و مقیاس. (سروری). مقدار. (دهار). مقیاس. مقدار. (فرهنگ فارسی معین). حد. قدر. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی). پیمایش. (ناظم الاطباء). مقیاس. قیس. قاس. قاب. قیب. قسم. مقدار. قدر. قد. کتر. منی. کفاف. نهاز. نهز. وزم. وزمه. شیع. نهاد. طلع. وجاه. میزان. (منتهی الارب):
    درفش و سنان را خود اندازه نیست
    خور از گرد بر آسمان تازه نیست. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

اندازه در فرهنگ عمید

  • هرچه با آن چیزی را بسنجند، آنچه مقدار چیزی را با آن تعیین کنند، مقدار، مقیاس، پیمانه،
    کمیتی که بتوان آن‌ را بر اساس معیارهای مخصوص سنجید،
    حد معقول و مورد پذیرش برای چیزی،
    [قدیمی] قدر، مرتبه، لیاقت،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

اندازه در فارسی به انگلیسی

  • Amount, Dimension, Fit, Fitted, Footage, Gauge, Mass, Measure, Measurement, Quantity, Quantum, Scale, Size, Sized _, Volume, Worth, Proportions. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

اندازه در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

اندازه در فارسی به عربی

  • اجراء، حجم، حد، صفقه، کمیه، متر، مدی، معظم، مقدار، مقیاس، موشر. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

اندازه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • مقیاس و مقدار هر چیزی، مبلغ، مقدار، مقیاس، حد، قدر
فارسی به ایتالیایی

اندازه در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

اندازه در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

اندازه در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید