معنی انتخاباتی

لغت نامه دهخدا

انتخاباتی

انتخاباتی. [اِ ت ِ] (از ع، ص نسبی) منسوب به انتخابات: فعالیتهای انتخاباتی.

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

حوزه انتخاباتی

دائره انتخابیه


مبارزه انتخاباتی

حمله، الحمله الإنتخابیه


اقدامات انتخاباتی

إجراءاتٌ انْتِخابیه


ضوابط انتخاباتی

إجراءاتٌ انْتِخابیه


مقررات انتخاباتی

إجراءاتٌ انْتِخابیه


فهرست نامزدهای انتخاباتی

استطلاع الرای، لوح


آیین نامه انتخاباتی

إجراءاتٌ انْتِخابیه

فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

انتخاباتی

1465

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری