معنی امیرال

لغت نامه دهخدا

امیرال

امیرال. [اَ] (فرانسوی، اِ) دریاسالار. (تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان ترجمه ٔجواهرکلام ج 1 ص 201). سردار لشکر بحری. (ناظم الاطباء). دریابیگ. امیرالبحر.


امیرالبحر

امیرالبحر. [اَ رُل ْ ب َ] (ع اِ مرکب) دریاسالار. دریادار.
- امیرالبحر دوم، دریابان.
- امیرالبحر سوم، دریادار. (از یادداشت مؤلف).
و رجوع به آدمیرال و امیرال شود.


تسوشیما

تسوشیما. (اِخ) مجمعالجزایری در مدخل جنوبی دریای ژاپن و جزء کشور ژاپن است که بین کشور کره و ژاپن واقع است و 38000 تن سکنه دارد. و در سال 1905 م. امیرال توگو یکی از فرماندهان نیروی دریایی ژاپن نیروی دریایی روسیه را در سواحل این مجمعالجزایر منهدم ساخت.


مانچیکوف

مانچیکوف. [ک ُ] (اِخ) شاهزاده الکساندرسرژویچ امیرال و سیاستمدار روس (1787-1869م.) او در سال 1812آجودان الکساندر اول گردید و در زمانی کوتاه به مقام ژنرالی رسید و در دوران نیکلای اول مأموریت یافت که به دربار پادشاه ایران رود. او پس از تصرف شهر «آناپا» در سال 1828 م. به فرماندهی سپاه جنگ با ترکان رسید و در این جنگ مجروح گردید. آنگاه به ریاست ستادارتش و حکمرانی فنلاند (1831) و سپس در سال 1836 به وزارت دریاداری رسید و آنگاه سفیر روسیه در قسطنطنیه شد. در جنگ کریمه که او حکمرانی آن را داشت در مقابل متحدین شکست خورد و در سباستپول مجدداً خود را آماده ٔ کارزار کرد و باز منهزم گردید و در مارس 1855 م.از فرماندهی سپاه استعفا داد ولی در دسامبر همانسال مأمور دفاع از «کرونستادت » گردید. و در سال 1856 به «سن پترزبرگ » (لنینگراد فعلی) بازگشت. (از لاروس).

حل جدول

امیرال

امیرالبحر و دریادار فرانسوی


امیرالبحر و دریادار فرانسوی

امیرال


دریاسالار به فرانسوی

امیرال

معادل ابجد

امیرال

282

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری