معنی امیدواری

امیدواری
معادل ابجد

امیدواری در معادل ابجد

امیدواری
  • 272
حل جدول

امیدواری در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

امیدواری در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • امید، توقع، رجا،

    (متضاد) نومیدی، یاس
لغت نامه دهخدا

امیدواری در لغت نامه دهخدا

  • امیدواری. [اُمیدْ] (حامص مرکب) مقابل ناامیدی. (آنندراج). رجاء. ارتجاء. ترجی. ترجیه. (یادداشت مؤلف). امیدوار بودن. امید داشتن. (از فرهنگ فارسی معین). آرزومندی:
    مجنون ز سر امیدواری
    می کرد بسجده حق گزاری.
    نظامی.
    عاشق چو شنید امیدواری
    گفتا که بیار تا چه داری.
    نظامی.
    کاری که ازو امید داری
    باشد سبب امیدواری.
    نظامی.
    عمر دگر بباید بعد از فراق ما را
    کین عمر صرف کردیم اندر امیدواری.
    سعدی.
    || انتظار. توقع. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

امیدواری در فرهنگ عمید

  • امید داشتن، امیدوار بودن،
فارسی به انگلیسی

امیدواری در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

امیدواری در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید