معنی امان دادن

امان دادن
معادل ابجد

امان دادن در معادل ابجد

امان دادن
  • 151
حل جدول

امان دادن در حل جدول

فرهنگ معین

امان دادن در فرهنگ معین

  • (اَ. دَ) [ع - فا.] (مص م.) مهلت دادن، فرصت دادن.
لغت نامه دهخدا

امان دادن در لغت نامه دهخدا

  • امان دادن. [اَ دَ] (مص مرکب) مهلت دادن. فرصت و وقت دادن:
    برآویخت قارن ابا بارمان
    سوی چاره جستن ندادش امان.
    فردوسی.
    اگر نه از قبل شرم آن نگارستی
    ز بوسه ندهمی او را بهیچ وقت امان.
    فرخی.
    حصار دیگر گلواره بد که شاه عجم
    بکند از بن و یک ساعتش نداد امان.
    عنصری.
    ملک الموت او را امان نداد که پای از رکاب بدر آورد و همچنان یک پای در رکاب و یک پای بیرون آورده جان او قبض کرد. (اسکندرنامه، نسخه ٔ سعید نفیسی).
    هم آنجا امانش مده تا بچاشت
    نشاید بلا بر دگر کس گماشت. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

امان دادن در فرهنگ فارسی هوشیار

  • زنهاردهی (مصدر) زنهار دادن کسی را در کنف حمایت خود گرفتن.
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید