معنی امانت

امانت
معادل ابجد

امانت در معادل ابجد

امانت
  • 492
حل جدول

امانت در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

امانت در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بسته، سپرده، ودیعه، درستکاری، راستی، زنهار،

    (متضاد) خیانت
فرهنگ معین

امانت در فرهنگ معین

  • (مص ل. ) امین بودن، (اِمص. ) راستی، درستکاری، استواری، سپرده، ودیعه. [خوانش: (اَ نَ) [ع. امانه]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

امانت در لغت نامه دهخدا

  • امانت. [اَ ن َ] (ع مص، اِمص) راستی. ضد خیانت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). استواری در راستی. درستکاری. اخلاص و صداقت. امینی. (ناظم الاطباء). امین بودن. (فرهنگ فارسی معین). امانت یعنی قرار دادن و بجا آوردن مقتضای عدالت در اوقات معین آن و این یکی ازصفات خدای تعالی است. (قاموس کتاب مقدس): کار وی صاحب دیوانیست که هم کفایت دارد و هم امانت. (تاریخ بیهقی). امیر وی را بنواخت و نیکویی گفت و براستی و امانت بستود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

امانت در فرهنگ عمید

  • امین بودن،
    [مقابلِ خیانت] راستی و درستکاری،
    (اسم) [جمع: امانات] مالی یا چیزی که به کسی می‌سپارند تا از آن نگه‌داری کند، ودیعه،
    دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه‌داری کند،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

امانت در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

امانت در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

امانت در فارسی به عربی

ترکی به فارسی

امانت در ترکی به فارسی

فرهنگ فارسی هوشیار

امانت در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

امانت در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

امانت در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید