معنی الیاژ
حل جدول
فارسی به عربی
فرانسوی به فارسی
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود , ترکیب مخلوط , ملقمه.
alliage (nom masculin)
بار (در فلزات) , عیار , درجه , ماخذ , الیاژ فلز مرکب , ترکیب فلز بافلز گرانبها , الودگی , شاءبه , عیار زدن , معتدل کردن.
عربی به فارسی
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود , ترکیب مخلوط , ملقمه
اسپانیایی به فارسی
سوئدی به فارسی
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود، ترکیب مخلوط، ملقمه،
oblandad
خالص، پاک، تمیز، ناب، ژاو، اصیل، خالص کردن، پالا یش کردن، بیغش، بدون الیاژ، غیر مخلوط، خالص، ناب،
legera
بار (در فلزات)، عیار، درجه، ماخذ، الیاژ فلز مرکب، ترکیب فلز بافلز گرانبها، الودگی، شاءبه، عیار زدن، معتدل کردن،
معادل ابجد
1042