معنی الکساندر

لغت نامه دهخدا

الکساندر

الکساندر. [اَ ل ِ] (اِخ) نام چندتن پاپ مسیحیان است بشرح زیر:
الکساندر اول، پاپ (105- 115 م). الکساندر دوم، پاپ (1061- 1073 م). الکساندر سوم، پاپ (1159- 1181 م). وی با فردریک باربروس جنگ کرد. الکساندر چهارم، پاپ (1254- 1261 م). الکساندر پنجم، پاپ (1409- 1410 م). الکساندر ششم (برژیا)، پاپ (1492- 1503 م). وی بسال 1431 در ژاتیوا واقع در اسپانیا بدنیا آمد. سیاستمدار ماهری بود با اربابان ایتالیا بیرحمانه جنگید، اما به جهت زندگی خصوصی و دورویی و طرفداری کسان خود، یک پرنس رنسانس گردید تا یک پاپ.
الکساندر هفتم، پاپ (1655- 1667). الکساندر هشتم، پاپ (1689- 1691 م).

الکساندر. [اَ ل ِ] (اِخ) اسقف «قدس ». وی از طرف امپراتور روم الکساندر سودیوس محبوس شد و به سال 249 م. درگذشت. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 329 شود.

الکساندر. [اَ ل ِ] (اِخ) نواده ٔ الکساندر ژانه. وی توسط پومپیوس اسیر شد و به رم فرار کرد و مدتی با دهار و مالیها جنگید و سرانجام بدست متلوس اسکیپیون کشته شد. (از قاموس الاعلام ترکی ذیل آلکساندر).

الکساندر. [اَ ل ِ] (اِخ) اسقف اسکندریه از 312 تا 326 م. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 329 شود.

الکساندر. [اَ ل ِدِ] (اِخ) سر هارولد مارشال انگلیسی. به سال 1891 م. بدنیا آمد. حاکم کانادا (1945- 1951 م.) و بعد وزیر دفاع (1952 م.) شد.

الکساندر. [اَ ل ِ] (اِخ) شارل. (1797- 1870 م.) عضو آکادمی فرانسه. وی بزبان یونان قدیم آشنا بود و کتابهایی درباره ٔ آثار قدیم یونان و همچنین فرهنگی برای زبان یونانی تألیف کرد.

الکساندر. [اَ ل ِدِ] (اِخ) حکمران شهر قدیم چتالجه در تسالی. وی به سال 369 ق. م. بر تخت نشست و ستمگری را پیشه کرد و سرانجام بدست زوجه ٔ خود تیبه کشته شد. (از قاموس الاعلام ترکی ذیل آلکساندر).

الکساندر. [اَ ل ِ] (اِخ) از امپراتوران شرق (قسطنطنیه)، و پسر واسیل مقدونی و برادر فیلسوف لئون بود. به سال 911م. بر تخت نشست و یکسال حکومت کرد و به فسق و فجور مشهور گردید. (از قاموس الاعلام ترکی ذیل آلکساندر).

الکساندر.[اَ ل ِ دِ] (اِخ) نام مجمعالجزایریست در ساحل غربی آمریکای شمالی که از جنوب بوسیله ٔ تنگه ٔ دیکسون از جزیره ٔ شارلوت جدا میشود، و شامل 1100 جزیره است که مهمترین آنها عبارتند از: بارانف، ورانگل، پرینس آو ویلز و رویلاجیجدو.

الکساندر. [اَ ل ِ] (اِخ) الکسندر. اسکندر کبیر. عرب آن را الاسکندر کردند و پس از آن گمان بردند الف و لام آن حرف تعریف است آن راحذف کردند و اسکندر گفتند. رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 124 و ماده ٔ اسکندر مقدونی در این لغت نامه شود.


الکساندر فارنز

الکساندر فارنز. [اَ ل ِ ن ِ] (اِخ) رجوع به الکساندر د پارم شود.


الکساندر پوپ

الکساندر پوپ. [اَ ل ِ پ ُ] (اِخ) رجوع به پوپ شود.


الکساندر سوم

الکساندر سوم. [اَ ل ِ رِ س ِوْ وُ] (اِخ) پسر الکساندر دوم. امپراطور روسیه (1845-1894م.) و بسال 1881 م. بتخت نشست. او دوست و متحد فرانسه بود.


الکساندر هومبلد

الکساندر هومبلد. [اَ ل ِ ب ُ] (اِخ) یا هومبلت. رجوع به هومبلد شود.

حل جدول

الکساندر

شکل اروپایی نام اسکندر

معادل ابجد

الکساندر

366

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری