معادل ابجد
الماس در معادل ابجد
الماس
- 132
حل جدول
الماس در حل جدول
- سختترین ماده معدنی
- کربن خالص
- سخت ترین ماده معدنی
فرهنگ معین
الماس در فرهنگ معین
- (اَ) [په. ] (اِ. ) گرفته شده از یونانی، از سنگ های گرانبها و کمیاب که دارای سختی و درخشندگی خاصی می باشد. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
الماس در لغت نامه دهخدا
- الماس. [اَ] (معرب، اِ) (از یونانی آدامس) گوهری است مشهور که جز به ارزیزنشکند و آنچه بسبب سختی سفته نشود از الماس سفته گردد. (هفت قلزم) (از شرفنامه ٔ منیری). طبع وی سرد و خشک بدرجه ٔ چهارم، و چون در دهانش گیرند دندان بشکند. (شرفنامه ٔ منیری). گوهری است سخت و سپید و اغلب جواهر را میبرد. (انجمن آرا). گوهری است بغایت سخت و سفید و شفاف و گرانقیمت. (از آنندراج) (از غیاث اللغات). و با لفظ تراشیدن و افشاندن و چکیدن استعمال میشود. توضیح بیشتر ...
- الماس. [اَ] (اِخ) (محمد پاشا)، وزیر سلطان مصطفی خان ثانی از سلاطین عثمانی. وی بحکومت طرابلس منصوب شد، در سال 1106 هَ. ق. در جلوس سلطان مصطفی خان به مسند صدارت عظمی رسید و سرانجام در یکی از جنگها کشته شد (1109 هَ. ق. ). عمر او 36 سال بود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 6 ذیل محمدپاشا). توضیح بیشتر ...
- الماس. [اَ] (اِخ) دهی است از دهستان تسوج بخش شبستر شهرستان تبریز، که در 28 هزارگزی شمال باختری شبستر و 5 هزارگزی شوسه ٔ صوفیان - سلماس واقع است. کوهستانی و معتدل است. 441تن سکنه دارد که شیعه اندو بزبان ترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
- الماس. [اَ] (اِخ) نام محلی در کنار راه سراب و اردبیل میان رضاقلی قشلاق و شام اسبی در 197 هزارگزی تبریز. توضیح بیشتر ...
- الماس. [اَ] (اِخ) نام رودی است. رجوع به الماس رود و فهرست ولف شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
الماس در فرهنگ عمید
- سنگی بیرنگ، گرانبها، تشکیلشده از کربن خالص، با ضریب شکنندگی بالا و توان پراکندگی زیاد. سختترین جسم شناخته شده است،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
الماس در فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
الماس در فارسی به عربی
نام های ایرانی
الماس در نام های ایرانی
- دخترانه و پسرانه، نام سنگی قیمتی
فرهنگ فارسی هوشیار
الماس در فرهنگ فارسی هوشیار
- سنگی گرانبها را گویند که عبارت است از کربن خالص متبلور در هندوستان و برزیل و برخی کشورهای دیگر که به شکل کریستال در دکانها به رنگهای مختلف دیده میشود. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی
الماس در فارسی به ایتالیایی
- diamante
فارسی به آلمانی
الماس در فارسی به آلمانی
- Diamant (m), Karo (n)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید