معنی الد

لغت نامه دهخدا

الد

الد. [اَ ل َدد] (ع ص) شتر درازگردن. (منتهی الارب). شتری که اخدع (رگ گردن) او دراز باشد. (از اقرب الموارد). || سخت خصومت. (مهذب الاسماء) (مصادر زوزنی) (تفسیر ابوالفتوح رازی) (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل). سخت خصومت کننده. (غیاث اللغات). مرد سخت خصومت که بحق میل نکند. (منتهی الارب) (ازآنندراج) (از اقرب الموارد). ستیزه گر. غالب در لجاج بخصم. کژخصومت. (تفسیر ابوالفتوح رازی). شدیدالخصومه. مِبَل ّ (اقرب الموارد). ج، لُدّ، لِداد. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). مؤنث: لَدّاء. (اقرب الموارد): و هو الد الخصام. (قرآن 204/2)، یعنی او سخت خصومت است. (تفسیر ابوالفتوح رازی).


ابراهیم تاج الد...

ابراهیم تاج الدین. [اِ جُدْ دی] (اِخ) از علمای قرن دهم هجری. در اسلامبول و غیر آن بتدریس می پرداخته. شرحی برکتاب مراح در صرف نوشته و نیز حواشی بر تجرید و شرح مفتاح میر سید شریف نگاشته و در آن بر ابن کمال پاشااعتراضاتی کرده. در سال 973 هَ.ق. درگذشته است.


پهلوان صلاح الد...

پهلوان صلاح الدین. [پ َ ل َ ص َ حُدْ دی] (اِخ) میزبان. رجوع به صلاح الدین... در حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 638 شود).


پل بابا رکن الد...

پل بابا رکن الدین. [پ ُ ل ِ رُ نِدْ دی] (اِخ) این پل توسط شاه عباس ثانی در سر راه شیراز ساخته شده و آن را به اسماء مختلف مانند پل شیراز، پل خواجو، پل گبرها و پل حسن آباد و پل امیر حسن بیک نیز می خوانند و این قسمت از پل را که تمام سنگ است امیر حسن بیک آق قوینلو ساخته و طبقه ٔ دوم را شاه عباس اول از آجر بنا کرده است. لیکن بقول محمد مهدی اگر این پل بنای امیرحسن میبود و شاه عباس بزرگ این وضع و اسلوب را میدید هرگز راضی به وضع و هیات پل سی وسه چشمه نمیشد چه همت و سلیقه ٔ شاه عباس خواهش تصرف بهتری میکرد. تاورنیه که در زمان شاه عباس ثانی به اصفهان بود و در تمام جاها و جشن ها و غیره حضور داشت پس از شرح مفصلی که راجع به پل اللهوردی خان نوشته گوید: سه پل دیگر هم بر روی رودخانه زده شده یکی بالا دست آن و دو دیگر زیر دست آن که از بناهای شاه عباس دوم است. این پل به همان سبک و نمونه ٔ پل جلفا ولی قشنگتر ساخته شده و بعضی خصایص دارد که آن دیگر ندارد. از جمله در وسط پل فضای مسدس وسیعی است که در آن رودخانه بمنزله ٔ اسکله واقع شده. در دو خیابان ِ این پل دو عمارت قشنگ برای شاه ساخته اند. دو چیز شاه را مشوق شدکه در این محل پلی بنا کند یکی صفا و منظره ٔ رودخانه، دیگری مجاورت محله ٔ گبرها به آن مکان که آنها از روی پل رفت و آمد کنند و دیگر به خیابان بزرگ چهارباغ نروند زیرا که از روی این پل راهشان برای رفتن به شهر بسیار نزدیکتر میشد. (این محله ٔ گبرها قریه ٔ بزرگی است که اولین خانه های آن از کنار رودخانه شروع میشود) و آن خیابان که از اصفهان بطرف این پل می آید ازخیابان چهارباغ هم طولانی تر و هم عرضش بیشتر بود در دو طرف هم همانطور درخت چنار کاشته شده بود اما وسطش نهر نداشت این پل از 1052 تا 1077 ساخته شد و با پل اللهوردی خان قریب دو هزار ذرع فاصله دارد و دارای 21 دهنه میباشد. طبقه ٔ تحتانی آن که آب از دهنه های آن خارج میشود به طرز خاصی ساخته شده که از غرائب طرحهای معماری و مهندسی است. در طرف مغرب و مشرق طبقه ٔ اول مهتابی ها به هر طرف ساخته شده که بواسطه ٔ معابر کوچک زیر چشمه ها بیکدیگر متصل اند. جلو دهنه ٔ هر چشمه کشوئی سنگی قرار دارد که آن را با تخته ٔ چوبی میشود گرفت تا آب رودخانه بالا بیاید. مهتابیهای طرف غربی وسیع ولی بیکدیگر اتصال ندارند و دارای نوک تیزی هستند که شبیه جلو کشتی است واز فشار آب میکاهد در سمت شرقی مهتابیها بوسیله ٔ سنگهای پهنی که بر روی رودخانه انداخته اند بیکدیگر اتصال می یابد و هر یک از آنها دارای پلکانهای سنگی است که یازده پله تا کف رودخانه میخورد. در زیر پل سکوهای وسیعی ساخته شده که هنگام کمی آب و در فصل تابستان مردم در آنجا می نشینند و وقتی انسان در یکی از آنهابایستد سکوهای دیگر را تماماً می بیند. در بهار که آب طغیان میکند و تا روی مهتابی ها بلکه سکوهای پل را فرامیگیرد اهالی از روی پل رفت و آمد میکنند. روی پل در وسط خیابان وسیع دارد و در طرفین غرفه هائی ساخته شده و در وسط پل عمارت دو طبقه ٔ گچبری شده بنا کرده اند که گچ بری و نقاشی آنها از بین رفته بود ولی اخیراً آن را تعمیر کرده اند و بصورت خوشی درآورده اند هر یک از دهنه های پل بزیر و رو کاشی کاری داشته و دارد.
کرزن می نویسد این کاشیها از زمان صفویه نیست اخیراً بیشتر کاشیهای آن از بین رفته بود ولی اکنون قسمت مهمی از آنها را تعمیر کرده اند و کاشی هائی نفیس بطرز پیش قرار داده اند. بر روی طرفین طبقه ٔ فوقانی دو مهتابی بزرگ بطول پل دیده میشود که در وسط وسیعتر و محل نشیمن است. طول آن 126 و عرض هریک از دهنه ها 3/4 گز میباشد. (از کتاب اصفهان تألیف حسین نور صادقی صص 36- 38).

فرهنگ فارسی آزاد

الدّ

اَلَدّ، شدیدتر (ین)، لَجوج تر (ین)، سخت تر (ین) (در مورد دشمنی و کینه ورزی)،

حل جدول

الد

دشمن سرسخت


الد، لد

دشمن سرسخت


الد ، لد

دشمن سرسخت


دشمن سرسخت

الد

الد، لد


شتر دراز گردن

الد

فرهنگ فارسی هوشیار

الد

ستیزه گر


الد الخصام

ستیزنده ترین دشمن

فرهنگ عمید

الد

دشمن سخت، ستیزه‌گر،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

الد

35

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری