معنی اغما

فرهنگ معین

اغما

(مص ل.) بیهوش شدن، بیهوشی، (مص م.) بیهوش کردن. [خوانش: (اِ) [ع. اغماء]]

فرهنگ فارسی هوشیار

اغما

‎ (مصدر) بیهوش شدن، (مصدر) بیهوش کردن، (اسم) بیهوشی: (مریض بحال اغماء افتاده است. )


اغما ء

‎ بیهوشی، بیهوشاندن، لاپوشانی ‎ (مصدر) بیهوش شدن، (مصدر) بیهوش کردن، (اسم) بیهوشی: (مریض بحال اغماء افتاده است. )

فرهنگ عمید

اغما

(پزشکی) بیهوشی، حالت بیهوشی ناشی از مسمومیت، اورمی، مرض قند، الکلیسم، و مانند آن،
[قدیمی] بیهوش شدن،
[قدیمی] بیهوش کردن،

حل جدول

اغما

کما، غش، بیهوشی


بازیگر سریال اغما

حامد کمیلی، امین تارخ، لعیا زنگنه، ناصر ممدوح، ایرج نوذری

تارخ


کارگردان سریال اغما

سیروس مقدم


بی هوشی و اغما

کما


بازیگر خانم سریال اغما

نفیسه روشن

مترادف و متضاد زبان فارسی

اغما

بیهوشی، غش، کما

فارسی به انگلیسی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

اغما

1042

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری