معنی اغانی

لغت نامه دهخدا

اغانی

اغانی. [اَ] (ع اِ) ج ِ اُغنیَّه. سازهایی که بدون نفخ ودم نواخته میشود مثل چنگ و رباب و امثال آنها خلاف مزمار که سازی است که با نفخ دم نواخته شود مثل نی و امثال آن. (فرهنگ نظام). || ج ِ اغنیه، بمعنی تصنیف در تداول عربی امروز. رجوع به اغنیه شود.


اغانی سرای

اغانی سرای. [اَ س ُ] (نف مرکب) سرودگوی. خوش خوان. (آنندراج).

فرهنگ عمید

اغانی

اغنیه

فرهنگ معین

اغانی

جمع اُغنیُِه.، سرودها، آوازها، سازهای غیربادی. [خوانش: (اَ) [ع.] (اِ.)]

حل جدول

اغانی

سازهای بدون نفخ و دم


اغانی، امثال

کتاب حضرت سلیمان


اغانی ، امثال

کتاب حضرت سلیمان


سازهای بدون نفخ و دم

اغانی


سازهای غیربادی

اغانی


کتاب حضرت سلیمان

اغانی


کتابی از حضرت سلیمان

اغانی، امثال

گویش مازندرانی

اغانی

افغانی – اهل کشور افغانستان

فرهنگ فارسی هوشیار

اغانی

(تک: اغنیه) زه سرودها: سرودهایی که همراه با ساز دهنی خوانده میشود (اسم) جمع اغنیه. سرودها آوازها، سازهایی که بی نفخ دم نوازند (سازهای غیر بادی) .


اغانی سرای

سرود خوان

فرهنگ فارسی آزاد

اغانی

اَغانی، سرودها -آوازها، آنچه که بدان ترنّم و تغنی کنند (مفرد: اُغْنِیَه)،

معادل ابجد

اغانی

1062

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری