معنی اعاده

اعاده
معادل ابجد

اعاده در معادل ابجد

اعاده
  • 81
حل جدول

اعاده در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

اعاده در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بازگردانی، بازگشت، تکرار، جبران، عودت، واپس
فرهنگ معین

اعاده در فرهنگ معین

  • (مص م. ) بازگفتن، از سر گرفتن، بازگردانیدن، (اِمص. ) برگشت. [خوانش: (اِ دِ) [ع. اعاده]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

اعاده در لغت نامه دهخدا

  • اعاده. [اِ دَ] (ع مص) مکرر کردن. (فرهنگ نظام). دوباره. (ناظم الاطباء). مکرر کردن: دیروز هرچه مطلب خود را اعاده کردم کسی گوش نداد. (فرهنگ نظام). تکرار کردن. از نو کردن. از سر کردن. بار دوم کردن. باز کردن. (یادداشت مؤلف): یکی از ملوک را مرضی هائل بود که اعاده ٔ ذکر آن ناکردن اولیتر. (گلستان). || بازگفتن. (یادداشت مؤلف). (از منتخب) (کنز) (غیاث) (آنندراج). اعادت. اعاده. رجوع به دو صورت مذکور شود. || برگردانیدن. برگرداندن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

اعاده در فرهنگ عمید

  • بازگردانیدن، برگردانیدن، چیزی را به جای خود بازگردانیدن،
    از سر گرفتن،
    دوباره گفتن سخن، تکرار،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

اعاده در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

اعاده در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

اعاده در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

اعاده در فرهنگ فارسی هوشیار

  • باز گردانیدن، بر گردانیدن بجائی، خوی گرفتن بچیزی
فرهنگ فارسی آزاد

اعاده در فرهنگ فارسی آزاد

  • اِعادَه، برگرداندن، بازگردانیدن، از سر گرفتن، عادت ساختن، تکرار کردن،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید