معنی اسپارتاکوس
لغت نامه دهخدا
اسپارتاکوس. [اِ] (اِخ) مردی رشید و دلاور نومیدیائی. وی در زمان حکومت رومیان قدیم خروج کرد و اصلاً از نومیدیا یعنی مغربی بوده ولی در تراکیا تولد یافته بعد از دخول در نظام اورا به روم گسیل کردند. در آن میان فرار کرد و گرفتار و زندانی گردید. در سال 73 ق. م. او با جمعی از دوستان از زندان بگریخت و علم عصیان و طغیان برافراشت.کم کم عده ٔ رفقا و همدستان وی به هفتادهزار تن بالغ گشته و در نتیجه ٔ این اتفاق کلاودیوس، یولیوس و لنتولوس را که از سرداران معروف روم بودند مغلوب ساخت و کامیانیا را ویران کرد و سپس بخیال مراجعت به وطن خودیعنی تراکیا افتاد ولی طغیان نهر پو و اصرار و ابرام رفقا و همدستان مانع شد و دوباره به روم حمله کرد اما این بار مغلوب و مقتول گردید. (قاموس الاعلام). و قتل او بسال 71 ق. م. بوده است. وی را به صاحب الزنج در اسلام تشبیه کرده اند. (دائرهالمعارف بریتانیکا).
حل جدول
رهبر بردگان شورشی روم
کارگردان فیلم اسپارتاکوس
استانلی کوبریک
نویسنده اثر اسپارتاکوس
هاوارد فاست
برده انقلابى روم باستان
اسپارتاکوس
رهبر قیام بردگان روم
اسپارتاکوس
رمانی از هوارد فاست
اسپارتاکوس
رمان هاوارد فاست
اسپارتاکوس
برده آزادى خواه
اسپارتاکوس
واژه پیشنهادی
کراسوس - مارکوس لیسینیوس کراسوس
کارگردان سریال آمریکایی اسپارتاکوس
استیون اس.دیکنایت
اثری از هوارد فاست نویسنده آمریکایی
اسپارتاکوس
اثری از الکساندر مانزولی نمایشنامه نویس و طنزپردار ایتالیایی
اسپارتاکوس
از رمانهای تاریخی ایالات متحده آمریکا
اسپارتاکوس
اطلاعات عمومی
معادل ابجد
751