معنی اسوا

لغت نامه دهخدا

اسوا

اسوا. [اِ] (اِخ) کرسی کانتن اُب از ناحیت تروا، دارای 863 تن سکنه.

حل جدول

اسوا

بدتر

عربی به فارسی

اسوا

بدتر , وخیم تر , بدتری , بدترین , بدتر از همه () امتیاز اوردن (در مسابقه) , شکست دادن , وخیم شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

اسوا

بدتر بتر


اسوا ء

نهادن هموار ساختن رسوایی


سو ء

‎ بدی، اندوه، پیسه از بیماری ها، بیماری ‎ اندوهاندن اندهگین کردن، بد کردن بدی کردن پارسی تازی گشته سو روشنایی آتش، کمسو شدن چشم (اسم) بدی شر، زشتی جمع: اسوا ء. یا سو ء استعمال. بد و نابجا به کار بردن. یا سو ء تفاهم. بد درک کردن استنباط نادرست از گفته ای یا نوشته ای. یا سو ء حال. پریشانی بد حالی، فقر. یا سو ء حظ. بد بختی. یا سو ء خلق. بدخلقی تند خویی. یه سو ء سابقه. بدی پیشینه (دزدی اختلاس و غیره) . یا سو ء ظن. گمان بر درباره کسی. یا سو ء ظنی. (صفت) کسی که نسبت به دیگران بد گمان است. یا سو ء عمل (اعمال) بد کرداری شرارت یا سو ء مزاج. ناخوشی دستگاه هاضمه، بیماری ناخوشی. یا سو ء نیت. اندیشه بد درباره کسی. یا سو ء هضم. زیاد شدن ترشحات اسیدی معده به علت امتلا یا افراط در شرب مشروبات الکلی بدی گوارش تخمه.

آیه های قرآن

فلنذیقن الذین کفروا عذابا شدیدا و لنجزینهم اسوا الذی کانوا یعملون

به یقین به کافران عذاب شدیدى مى‏چشمانیم، و آنها را به بدترین اعمالى که انجام مى دادند کیفر مى‏دهیم!


لیکفر الله عنهم اسوا الذی عملوا و یجزیهم اجرهم باحسن الذی کانوا یعملون

تا خداوند بدترین اعمالى را که انجام داده‏اند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد، و آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند پاداش دهد!

فارسی به عربی

بدتر

اسوا


وخیم تر

اسوا


بدتر از همه( ) امتیاز اوردن (در مسابقه)

اسوا


بدتری

اسوا


بدترین

اسوا


وخیم شدن

اسوا، زمن


شکست دادن

ازدحام، اسوا، بز، حطم، کش ملک، هزیمه، إحباطٌ

معادل ابجد

اسوا

68

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری