معنی استیفا
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) تمام فرا گرفتن تمام باز ستدن، طلب تمام چیزی را کردن، (اسم) شغل و وظیفه مستوفی حساب، تصفیه مالیات، انتفاع و بهره بردن از کار یا مال غیر با اجازه او. یا دیوات استیفا ء. اداره ای که مستوفیان و محاسبان در آن بکار مشغول بودند داراستیفا ء.
استیفا ء
(مصدر) تمام فرا گرفتن تمام باز ستدن، طلب تمام چیزی را کردن، (اسم) شغل و وظیفه مستوفی حساب، تصفیه مالیات، انتفاع و بهره بردن از کار یا مال غیر با اجازه او. یا دیوات استیفا ء. اداره ای که مستوفیان و محاسبان در آن بکار مشغول بودند داراستیفا ء.
استیفا ء حقوق
بازستانی هوده ها
استیفا ء مطالبات
بازستانی خواسته ها
کار دراز گرفتن
(مصدر) کار دراز کردن: } خسروا خ نایبان استیفا کار بر من دراز میگیرند . { } هرچه انعام پار امسالم میدهندم فراز میگیرند . { (سلمان)
فرهنگ عمید
حق یا مال را بهطور کامل گرفتن،
کاری را بهطور کامل انجام دادن، حق چیزی را ادا کردن،
[قدیمی] شغل و وظیفۀ مستوفی، حساب مالیات،
(ادبی) ادا کردن حق مطلب به نحو احسن،
حل جدول
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
معادل ابجد
552