معنی استوارنامه

لغت نامه دهخدا

استوارنامه

استوارنامه. [اُ ت ُ م َ / م ِ] (اِ مرکب) در اصطلاح امروز، حکمی است که ازطرف رؤسای کشورها به قنسولها و مأمورهای سیاسی داده میشود تا اعتبار آنها را نزد رؤسای کشور بیگانه استوار سازد و پیشتر اعتبارنامه ٔ سیاسی گفته میشد.

فارسی به انگلیسی

فرهنگ معین

استوارنامه

(~. مِ) (اِمر.) حکمی است که از طرف رؤسای کشورها به سفرا و مأمورین سیاسی داده می شود تا اعتبار آن ها را نزد رؤسای دول بیگانه استوار سازد. قبلاً به این سند اعتبارنامه گفته می شد.

حل جدول

استوارنامه

معرفی نامه سفیر

معرفی نامه سفرای خارجی برای هر کشور

معرفی‌نامه سفرای خارجی برای هر کشور

حکم انتصاب سفیر


اعتبارنامه سیاسی

استوارنامه


معرفی‌نامه سفرای خارجی برای هر کشور

استوارنامه

فرهنگ عمید

استوارنامه

معرفی‌نامه، اعتبارنامه، و حکم انتصاب سفیر یا وزیرمختار که از طرف دولت صادر می‌شود تا در کشور دیگر به رئیس آن کشور ارائه دهد، اعتبارنامه،

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اعتبارنامه

استوارنامه

کلمات بیگانه به فارسی

اعتبارنامه

استوارنامه

معادل ابجد

استوارنامه

764

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری