معنی استقبال
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مص م.) به پیشواز کسی رفتن، (اِمص.) پیشواز، پذیره، (ص.) آینده، روبروی هم قرار گرفتن دو ستاره، اینکه شاعری شعر در وزن و قافیه شعر شاعرِ دیگری بگوید. [خوانش: (اِ تِ) [ع.]]
فرهنگ عمید
پیشنهاد یا مطلبی را با رضایت خاطر پذیرفتن،
پیش آمدن، پیشواز رفتن، پیش رفتن، پذیره شدن،
(اسم) [قدیمی] (ادبی) در دستور زبان، زمان آینده،
(اسم) (ادبی) سرودن شعری به وزن و قافیۀ شعر شاعر دیگر، مانندِ این شعر: گل در بَر و می در کف و معشوقه به کام است / سلطان جهانم به چنین روز غلام است (حافظ: ۱۱۰)، در استقبال از این غزل: بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است / ای مجلسیان راه خرابات کدام است؟ (سعدی: ۳۴۷)،
حل جدول
پیشواز
فرهنگ واژههای فارسی سره
پذیرفتاری، پیشباز، پذیره، پی شواز
کلمات بیگانه به فارسی
پیشباز
مترادف و متضاد زبان فارسی
پذیرایی، پیشواز، خوشآمد، پذیره، ابرازعلاقه، التفات، توجه،
(متضاد) بدرقه
فارسی به انگلیسی
Acclaim, Acclamation, Reception, Welcome
عربی به فارسی
پذیرایی , مهمانی , پذیرش , قبول , برخورد , استقبال کردن , دریافت امواج رادیویى , به پیشواز رفتن
فرهنگ فارسی هوشیار
به پیشواز کسی رفتن
فرهنگ فارسی آزاد
اِسْتِقْبال، به پیش رفتن و پذیرا شدن، خوش آمد گفتن، زمان آینده، آتیه،
فارسی به ایتالیایی
accoglienza
معادل ابجد
594