معنی استظهار

استظهار
معادل ابجد

استظهار در معادل ابجد

استظهار
  • 1567
حل جدول

استظهار در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

استظهار در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اطمینان، اعتماد، پشتگرمی، دلگرمی، قوی‌پشتی
فرهنگ معین

استظهار در فرهنگ معین

  • کمک خواستن، (اِمص.) پشت گرمی. [خوانش: (اِ تِ) [ع.] (مص م.)]
لغت نامه دهخدا

استظهار در لغت نامه دهخدا

  • استظهار. [اِ ت ِ] (ع مص) یاری خواستن. یاری خواستن از کسی. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). یار گرفتن. || قوی پشت شدن به کسی یا امری. پشت گرمی. تکیه کردن بیاری کسی. پشت قوی کردن: و این بنده را بدان قوت دل و استظهار. حاصل آمد. (کلیله و دمنه).
    بموالات این دو رکن شریف
    هم تمسّک کنم هم استظهار.
    خاقانی.
    بمردان کار و فیلان پیکار در حفظ اطراف و حواشی آن استظهاررفته. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 285). ابوعلی بدان سبب دل از مقام جرجان برگرفت چه استظهار او بمکان صاحب کافی بود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

استظهار در فرهنگ عمید

  • پشت‌گرمی داشتن، پشت‌گرمی،
    [قدیمی] قدرت، توان،
    [قدیمی] اندوخته، دارایی، مال،. توضیح بیشتر ...
عربی به فارسی

استظهار در عربی به فارسی

فرهنگ فارسی هوشیار

استظهار در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ پشتگرمی، پشت خواهی، پشتیبان داشتن، اندوخته ‎- 1 (مصدر) پشت و پناه خواستن یاری خواستن، پشت گرم شدن پشت گرمی داشتن، (اسم) پشت گرمی، (اسم) اندوخته. جمع: استظهارات. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

استظهار در فرهنگ فارسی آزاد

  • اِسْتِظْهار، پشت و پناه خواستن، یاری خواستن، غلبه کردن، از حفظ خواندن، پشت گرمی داشتن،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید