معنی استثمارگر

حل جدول

استثمارگر

بهره‌کش

بهره کش


بهره کش

استثمارگر


بهره‌کش

استثمارگر

مترادف و متضاد زبان فارسی

استعمارطلب

استثمارگر، امپریالیست، مستعمره‌چی


مستکبر

استثمارگر، امپریالیست، سرمایه‌دار، طاغوتی، گردن‌کش، متکبر، مغرور،
(متضاد) مستضعف، زورگو، قدرت‌طلب، جهان‌خوار

فرهنگ معین

مستکبر

آنکه از راه استثمار دیگران نیرومند و توانگر شده است، استثمارگر. [خوانش: (مُ تَ بِ) [ع.] (اِ.)]

معادل ابجد

استثمارگر

1422

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری