معنی از مکانهای دیدنی چابهار
حل جدول
ساحل درک
روستای چابهار
کچ
کوه چابهار
گِلافشان
دیدنی
تماشایی
شهری در چابهار
کنارک
مکانهای مخفی- مخفیگاهها
خفایا
لغت نامه دهخدا
دیدنی. [دی دَ] (ص لیاقت) درخور دیدن. که لازم است دیدن آن. بسی درخور دیدن. (یادداشت مؤلف).قابل رؤیت. مرئی:... و چون مهلت برسید و وقت فراز آمد هر آینه دیدنی باشد. (کلیله و دمنه).
دیدنی شد همه نوری به ظلم درشکنید
چاشنی همه صافی به کدر بازدهید.
خاقانی.
رؤیت حق ببر معتزلی
دیدنی نیست ببین انکارش.
خاقانی.
مطلق از آنجا که پسندیدنی است
دید خدا را و خدا دیدنی است.
نظامی.
چنان بیند آن دیدنی را که هست
به دست آرد آن را که باید بدست.
نظامی.
|| (حامص) در تداول بجای دیدن به کار رود و به معنی ملاقات و زیارت و دیدار دوستان و کسان. (یادداشت مؤلف). بدیدنی رفتن.
دیدنی کردن
دیدنی کردن. [دی دَ ک َ دَ] (مص مرکب) دیدن کردن. بازدید. دید و وادید. دیدن. (از آنندراج):
بشب جمعه کنم دیدنی دختر رز
زآنکه میخانه نشین در شب آدینه بود.
اختر یزدی.
واژه پیشنهادی
۷ اسفند
از دیگر مکانهای دیدنی شهرستان اشکذر
مسجد جامع اشکذر
نام قدیمی چابهار
بندر تیس
از دیگر عجایب دیدنی در جنوب ایران
کوه های مریخی چابهار
فرهنگ عمید
سزاوار دیدن، لایق نگریستن، قابل دیدن،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) قابل دیدن مرئی.
فارسی به عربی
شخص متصل
معادل ابجد
425