معنی از لبنیات
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: لبینه) : جیوان شیریان (صفت و اسم) جمع لبنیه شیر و محصولاتی که از آن بدست آورند مانند ماست پنیر کره خامه کشک دوغ و غیره: (حکیم جاثلیق گفت) از کل لبنیات و ترشیها باید پرهیز کردن. . . ترا از ترشیها و لبنیات نهی کرده ام.
لبنیات فروشی
عمل و شغل لبنیات فروش، (اسم) دکان لبنیات فروش.
لبنیات فروش
آب بند جیوانفروش (صفت) آنکه لبنیات فروشد آب بند.
لغت نامه دهخدا
لبنیات. [ل َ ب َ نی یا] (ع اِ) ج ِ لبنیه. محصولات شیری و خود شیر. شیر و چیزها که از شیر کنند چون ماست و پنیرو کره و لور و کفی و کشک (پینو) و دوغ و کره و خامه (خامه تو) و روغن و سرشیر (قیماق) و قره قروت (رخبین) و آغوز (ماک) (فله). مجموع شیر و آنچه از شیر حاصل شود، در طب لبنیات گویند و شامل کره و روغن نشود.
لبنیات فروشی
لبنیات فروشی. [ل َ ب َ نی یا ف ُ] (حامص مرکب) عمل لبنیات فروش. آب بندی. || (اِ مرکب) جایگاه فروش موادحاصل از شیر. دکه ای که در آن محصولات شیری فروشند.
لبنیات فروش
لبنیات فروش. [ل َ ب َ نی یا ف ُ] (نف مرکب) فروشنده ٔ مواد حاصل از شیر. آب بند.
فرهنگ معین
(لَ بَ یّ) [ع.] (اِ.) شیر و محصولاتی که از شیر به دست آورند مانند ماست و پنیر و کره و خامه و...
فرهنگ عمید
فرآوردههای شیر، مانند ماست، پنیر، خامه، کره،
حل جدول
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
501