معنی از غذاهای اماده
حل جدول
ساندویچ
اماده سازی
مهیا
اماده ومهیا
فراهم، تیار، عتید، حاضریراق، روبهراه
غذای اماده
ساندویچ
اماده ساختن
تامین، تدارک، تمهید، فراهم آوردن، فراهم ساختن
فارسی به عربی
اجل، جاهز، جدید، مفید، هدیه
اماده شدن
استعد
اماده خدمت
التزام
اماده سازی
تحضیر
اماده بودن
قادر
اماده کردن
اربط، جاهز، قائمه
مسوده
اماده کارکردن
ترس
فارسی به آلمانی
Dreist, Frisch, Naseweis, Neugebacken, Vorlaut, Bereit, Fertig, Willig
اماده کارکردن
Gang, Getriebe [noun], Schaltung [noun]
معادل ابجد
1776