معنی از شاهان ساسانی

حل جدول

از شاهان‌ ساسانی‌

شاپور اول


از شاهان ساسانی

یزدگرد

انوشیروان، یزدگرد

قباد


عنوان شاهان ساسانی

بهرام، کسری، هرمز

بهرام، هرمز، کسری


عنوان تعدادی از شاهان ساسانی

بهرام

هرمز


ساسانی

سبکی در معماری ایرانی

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

ساسانی

مربوط به ساسانیان: سکه‌های ساسانی،
از نوادگان ساسان: خاندان ساسانی،

لغت نامه دهخدا

ساسانی

ساسانی. (ص نسبی) منسوب به ساسان نیای اردشیر و جد سلسله ٔ شاهنشاهی ساسانی: دولت ساسانی. سلسله ٔ ساسانی. خاندان ساسانیان. سلاطین ساسانی. ساسانیه. آل ساسان. آل اردشیر. بنو ساسان. اکاسره. رجوع به ساسان و ساسانیان شود.

ساسانی. (ص نسبی) (پهلوی...) زبان دوره ٔ ساسانیان. پهلوی جنوبی و جنوب غربی. پارسیک. زبان ساسانی. لهجه ٔ متأخر از زبان پهلوی که در دوره ٔ حکومت ساسانیان در ایران متداول بوده و این در مقابل پهلوی اشکانی است که لهجه ٔ مقدم بر آن بوده است. رجوع به پهلوی (زبان و خط...) در این لغت نامه شود.
- کتیبه ٔ ساسانی، کتیبه بزبان پهلوی ساسانی. سنگ نبشته ٔ بازمانده از دوره ٔساسانی.


شاه شاهان

شاه شاهان. [هَِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) شاهی که ممتاز از شاهان دیگر باشد که بارزتر و و برتر از شاهان باشد. که بر شاهان خرد سمت سروری داشته باشد. شاهانشاه. شهنشاه. شاهنشه. شاهانشه:
که با شاه شاهان فلک داد کرد
دل خان خانان بدو شاد کرد.
نظامی.
چو رخت از بر کوه برد آفتاب
سر شاه شاهان درآمد بخواب.
نظامی.
وگر باشد ای یار فرخنده خوی
بجز شاه شاهان تو دیگر مجوی.
سعدی.
رجوع به شاهنشاه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

ساسانی

(صفت) منسوب به ساسان از خانواده ساسان.

معادل ابجد

از شاهان ساسانی

547

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری