معنی از بازیگران سیرک

فارسی به عربی

سیرک

ساحه الالعاب، سیرک

عربی به فارسی

سیرک

سیرک , چالگاه

لغت نامه دهخدا

سیرک

سیرک. [رَ] (اِ مرکب) گیاهی که برگهای آن را چون در دست نرم کنند بوی سیر میدهد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 209).

سیرک. [رَ] (اِخ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 156 تن سکنه.آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، چغندر، بنشن و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

فرهنگ معین

سیرک

[فر.] (اِ.) نوعی نمایش که معمولاً در یک چادر بسیار بزرگ اجراء شود و در آن بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور روی صحنه انجام دهند.

فرهنگ فارسی هوشیار

سیرک

محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی و بازی کردن با حیوانات نمایش داده میشود فرانسوی تاژگاه (اسم) علف سیر. (اسم) نمایشهای پهلوانی و بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور است که جمعی در روی صحنه ای (معمولا مدور) انجام دهند.

فرهنگ عمید

سیرک

محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی، بندبازی، و سوارکاری به‌خصوص بازی‌ کردن با حیوانات نمایش داده می‌شود،

گیاهی علفی شبیه خاکشیر از تیرۀ چلیپاییان که هرگاه برگ آن ‌را در دست نرم کنند بوی سیر می‌دهد،

گویش مازندرانی

سیرک

از گیاهان است – سیر – سیر کوهی


سیر سیرک

نوعی سبزی صحرایی


جف سیرک

سیر کوهی که در پلو و بورانی به کار رود

حل جدول

از بازیگران سیرک

بندباز، آکربات

بندباز


کمدین سیرک

دلقک

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

از بازیگران سیرک

589

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری